فمینیستم و از «ویلایی‌ها» حمایت می‌کنم

تعطیلات یا مرخصی زایمان؟
5 ژوئن 2017
در سومین هفته خرداد، زنان دولت روحانی در سایه
9 ژوئن 2017

فمینیستم و از «ویلایی‌ها» حمایت می‌کنم

سمانه نوری –

«ویلایی‌ها» به کارگردانی منیر قیدی، با نگاهی زنانه به روایت گوشه‌ای از زندگی زنان در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق پرداخته است.


فیلم درباره خانواده‌هایی است که در سال‌های جنگ و غیاب مردان خانواده که به جبهه رفته‌اند، در مجتمع‌های ویلایی در حوالی خط مقدم ساکن شده‌اند. این فیلم روایت دغدغه این زنان برای بازگشت مردان خانواده است و از طرفی ته‌مایه‌ای از تقدیس صلح و صلح‌خواهی زنان در این برهه دارد.

از چهره‌های بازیگر فیلم، طناز طباطبایی، پریناز ایزدیار و ثریا قاسمی هستند. همچنین این فیلم در سی‌ و پنجمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن برای ثریا قاسمی، سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه رایانه‌ای را برای محمد قاسمی و همچنین جایزه بهترین فیلم اول را برای کارگردان به ارمغان آورده است.


با این‌همه، پس از اکران عمومی از این فیلم استقبال نشد و بیم آن می‌رود به دلیل کمی استقبال از پرده سینماها پایین کشیده شود. کارگردان این فیلم زنی است که تلاش کرده به توصیف احوال گوشه کوچکی از جامعه زنان در دوران جنگ بپردازد.

ویلایی‌ها اولین کار جدی منیر قیدی، کارگردان فیلم است و گویا حواشی دیگری مثل نداشتن «ارتباطات ویژه» موجب شده زمان مناسبی برای اکران فیلم در نظر گرفته نشود. ماه رمضان، انتخابات و تعطیلات پی‌درپی خردادماه برای «دیده شدن» هیچ فیلم سینمایی‌ای مناسب نیست.

از طرفی گفته می‌شود این فیلم گرچه توسط یک کارگردان زن ساخته شده،، اما به روایت فرودستانه‌ای از زنان در آن زمان پرداخته است.

باید پذیرفت که زنان در دوران جنگ مورد بی‌مهری واقع شدند و روایتی که از زنان در دوران جنگ ۸ساله به دست ما رسیده، بیشتر محدود به نقش آنها در پشت جبهه، در هیبت زنی منتظر بازگشت مردان از جنگ، مشغول انجام کارهای داوطلبانه‌ای از قبیل آماده کردن بسته‌هایی برای رزمندگان در مساجد و امثال اینها و در بهترین حالت پرستاری بوده است.

اما با مراجعه به آمار کشته‌شدگان جبهه‌ها، می‌بینیم زنان بسیاری هم در جایگاه‌های دیگری به ایفای نقش پرداخته‌اند. برخی از آنها درست مثل مردها اسلحه دست گرفته‌ و کشته شده‌اند.

شاید نپرداختن به زنان چه در ادبیات و چه در سینما، منجر شده که زنان صرفاً در جایگاه‌هایی این‌گونه تصویر شوند. از این رو فیلم‌هایی که توسط زنان ساخته می‌شوند و با ویژگی‌های «نگاه زنانه» و «درباره زنان» شناخته می‌شوند، می‌تواند آغازی برای بازشدن مسیر و دید باقی سینماگران، خصوصاً زنان کارگردان در این حوزه باشد.


مسئله مهم دیگر، بحث مهم و روزآمد تجارب زیسته زنان است! مصاحبه‌ها و فیلم‌های زیادی در این حوزه تجارب زنان ایرانی را در آن برهه به تصویر کشیده اند، اما آنچه در همه این تصاویر به نظر می‌آید تسلط مردانه در داستان این زنان است و روایتی که از آنها در فضای جنگ و در این تصاویر می‌شود.

در «ویلایی‌‌ها» هم این حضور مردسالارانه قوی است اما این تصویر نقدی به فرهنگ مسلط مردسالار در ایران و غیرقابل انکار در جنوب کشور هم هست، حضوری که هنوز هم آثار آن را می‌بینیم. این نمایش قدرت مردانه نه دروغ است و نه غیر واقعی. در جامعه ما هنوز توسعه یافتگی جنسیتی صورت نگرفته تا عده ای از این نابرابری‌ها تعجب کنند! همین‌ها است که «ویلایی‌ها» و فیلم‌های مشابه را دیدنی می‌کند و این فرصت را می‌دهد که دیروز را با امروز مقایسه کنیم و تغییراتی را که به نظر می‌رسد اندک هم بوده‌اند، تحلیل کنیم.

دلیل دیگر می‌تواند تحریف روایت‌ها از حضور زنان در دوران جنگ باشد. روایت‌هایی که هرگز نه به درستی بیان شده‌اند و نه به درستی شنیده شده اند، تا جایی که فیلم‌سازان و حتی زنان کارگردان را به این برداشت نادرست رسانیده‌اند که زنان چه در این دوران و چه در سایر برهه‌های مهم و مخاطره‌انگیز، همواره نیروهای پشت صحنه، تدارکاتچی و صرفاً حمایت‌گران عاطفی بوده‌اند. چند فیلم و رمان و سریال به داستان واقعی زندگی زنانی مثل «آمنه وهاب‌زاده» پرداخته‌اند؟ او یکی از زنانی است که دوره‌های نظامی و اطلاعاتی را گذرانده و در دوران جنگ به مأموریت‌های برون‌مرزی فرستاده شده و هم‌رزم «محمد همت» بوده است.

با این تفاسیر به‌نظر می‌رسد ساخت و اکران «ویلایی‌ها» می‌تواند در بسترسازی برای بررسی تاثیر جنسیت در ادبیات و «سینمای پایداری» که فقط مختص به ایران نیست اثرگذار باشد.

آیا این‌گونه فیلم‌ها کم ارزش‌تر از آثاری هستند که صرفاً وقت‌گیرند یا محتوایی ضد زن و خشونت آمیز درباره کودکان، زنان، تحقیرآمیز نسبت به ترنس‌ها و… را گسترش می‌دهند؟

با شکست و از گردونه اکران خارج شدن این نوع آثار سینمایی زنان، نه تنها هیچ نگاه جدی به زنان کارگردان که تلاش می‌کنند بامعرفت و شناخت زنانه‌، تصویری از زندگی زنان ایرانی در برخی برهه‌ها نقش بزنند نخواهد شد، بلکه بخشی از فرهنگ غلط مردسالار که زنان در ایران همواره درگیر آن بوده‌اند -به ویژه در برخی استان‌ها ازجمله خوزستان و در چند دهه قبل دوران جنگ- نادیده گرفته می‌شود.

درازی راه پیش رو برای رسیدن به تصویرسازی فمینیستی و اقتدار زنان، حذف تسلط فرهنگی مردسالار و واقعیت‌های آن قابل انکار نیست. در «ویلایی‌ها» گرچه زنان در حقیقت با انتظار خود برای بازگشت همسرانشان،به‌طور ضمنی پیام بیزاری از جنگ و صلح‌طلبی را بارتاب می‌دهند، اما به هر روی این واقعیت زنان در ممالک توسعه نیافته است که زندگی و آینده خود را به‌دلیل عدم استقلال و فشارهای اجتماعی و فرهنگی در گرو مردان می‌بینند. چرا باید این موضوع را که در ایران هنوز هم برقرار است، نادیده بگیریم و خود را فریب دهیم؟

دغدغه فمینیستی در ایران فقط دغدغه اقشار شیک و مدرن شهری در شرایط آسوده و همراه با شعارهای تند احقاق حقوق زنان در شرایط امن نیست! دغدغه‌های حوزه زنان و جنسیت باید با ادبیات اعتراضی و سینمای مقاومت فمینیستی پیوند بخورد تا روایت‌های زنان به‌جای خفه شدن در نطفه، آن‌قدر نقد، بازبینی و تحلیل شوند که به تدریج به‌سوی خلق آثاری برویم که آن زوایایی که شاید همواره درباره تصویرسازی از زنان تابو بوده‌اند- چه در دوران جنگ، چه بعد از جنگ، درجریان انقلاب، مبارزات قبل انقلاب و خلاصه از دوران مشروطه تا الان و تمام دوران‌های تاریخی که حضور زنان در عرصه عمومی ثبت شده است- آشکار شود و این فضای مسدود کم کم باز شود.

در این شرایط است که ضرورت دارد به‌جای تخریب و یا حمایت نکردن از فیلم‌هایی چون «ویلایی‌ها»‌ که منجر به اکران نشدن و یاس سازندگان و کاهش جذب سرمایه‌گذاری می‌شود، این نوع فیلم‌ها را دید، نقد فعال و جدی کرد تا به سوی بازنمایی زنان از زوایای دیگر و عرصه های دیگر جنگ نیز بروند. خصوصاً در میان زنان خوزستان، اهواز، خرمشهر و شهرهای این حوالی که در حقیقت خود به پاخاسته‌اند تا جلوی تصرف خاکشان را بگیرند.

بنابراین وقتی برای دیدن فیلمی چون «ویلایی‌ها»‌ از دیگران دعوت می‌کنیم، نه کاری به حقانیت جنگ داریم و نه کاری به درجه فمینیستی بودن این فیلم. این فیلم‌ها چنان که گفته شد از زاویه دید و تحلیل فمینیستی نه تنها کم اهمیت نیستند بلکه قابل تأمل هستند. حتی اگر دغدغه ما تنها این باشد که یک زن کارگردان که اولین فیلم بلندخود را ساخته‌است، به روایتی از زنان در دوران خاص جنگی پرداخته، از قضا این موضوع از منظر فمینیستی دو اهمیت و در دو منظر جای بررسی دارد. یکی از منظر معرفت‌شناسی فمینیستی که نوع فهم، شناخت و معرفت زنان سینماگر ما را قابل تحلیل و در صورت لزوم قابل نقد می‌کند؛ برای محققین حوزه جنسیت و زنان نیز بستری فراهم می‌کند تا میزان تسلط زنان فعال عرصه هنر در ایران در روایت کردن از زنان را محک بزنند. تصویرسازی قدرتمندانه، یا فرودست‌انگارانه جنسیتی در همه جای دنیا وجود دارد و درحال پالایش است و سینمای ایران تنها نیست.

به اشتراک بگذارید