آزار خیابانی، زنان ترک‌ و «سوختن در فرهنگ»

مردسالاری تنگنای اجتماعی مشترک مردمان ساکن ایران
14 ژوئن 2021
تحلیلی بر چگونگی بازنمایی خشونت جنسی در سینمای ایران
14 ژوئن 2021

آزار خیابانی، زنان ترک‌ و «سوختن در فرهنگ»

 

سویل سلیمانی

 

  • مساله زنان خصوصا مواردی مانند آزار خیابانی را نمی‌توان در چهارچوب یک اتنیک خاص یا کشور بررسی کرد، ولی مناطق غیر فارس‌نشین شاهد کمترین سطح از توسعه و در نتیجه بالاترین سطح تبعیض هستند

 

چرا آزار خیابانی؟ چه لذتی در متلک گفتن و یا لمس بدن یک زن از سوی یک مرد در خیابان وجود دارد؟ شاید این سوال، پرتکرارترین سوال برای یک زن باشد!

ده سال بیشتر نداشتم که موقع برگشتن از مدرسه برای اولین بار‌ مورد آزار خیابانی قرار گرفتم و دست موتورسواری از پشت بدنم را لمس کرد. شوکه شده بودم و به خود می لرزیدم! از درک اتفاقی که برایم افتاده بود عاجز بودم و چرایی این رفتار تا سال‌ها سوال بی‌جوابی بود در ذهن دخترکی دیر بلوغ! مادرم آن روز دلداری‌ام داد و آرامم کرد به گونه‌ای که انگار مرا برای شروع یک بخش ناخواسته و تلخ از زندگی یک زن در جامعه آماده کرده باشد! من هنوز کودک بودم و او تا مدتی در رفت و آمد به مدرسه من را همراهی‌ می‌کرد اما هر دو می‌دانستیم که این، چاره کار نیست.

چند ماه بعد در بازارچه شهر، مادرم جلوی چشمانم سیلی محکمی به گوش مرد جوانی زد، اما اطرافیان مادرم را مقصر دانستند چرا که به جای سکوت، داد و فریاد به پا کرده و باعث «آبروریزی» شده بود؟!

در اصل این نوع آزارها که در مکان‌های عمومی صورت می‌پذیرند، کنترل، اعمال قدرت و ابژه جنسی کردن زنان وجود دارد. این آزارها معمولا از یک تجربه‌ تلخ شخصی فراتر می‌رود و به محدود شدن زنان در استفاده از مکان‌های عمومی منجر می‌شوند. به عنوان یک زن احتمالا از اطرافیان خود شنیده‌ایم که «اگر کار مهمی نداری چرا به خیابان می‌روی؟ با برادر و پدرت بیرون برو». این محدودیت‌ها نتیجه همان اعمال قدرت و کنترل مردانه‌ای است که سال‌ها قوانین ایران سعی در اجرای آن داشته‌اند. مردان آزارگر خیابان‌ها هم خواسته یا ناخواسته به اجرای این خواسته کمک کرده‌اند.

تجربه زندگی من در ایران مربوط به استان اردبیل در آذربایجان است. منطقه‌ای که در آن به حاشیه‌راندگی معضلی بسیار جدی است. در برخی شهرهای کوچک استان، خیابان‌ها و فضای عمومی چنان مردانه است که کمتر زنی در مکان‌های عمومی به چشم می‌خورد. استانی که هر سال رتبه تک رقمی در کودک همسری در کل ایران را دارد؛ مهاجرت مردان باعث شده بالاترین رتبه دختران مجرد در ایران را داشته باشد. با دیدن شرایط استان اردبیل می‌توان رابطه مستقیم توسعه و شرایط زنان را به وضوح درک نمود.

هنگام صحبت از آزار خیابانی با این سوال روبرو می‌شویم که مگر در نیویورک یا لندن آزار خیابانی اتفاق نمی ‌افتد؟ و یا به‌طور مشخص وقتی این مسئله را در مناطق اتنیکی و به حاشیه رانده شده بررسی می‌کنیم از طرف مرکز گرایان با این سوال مواجه می‌شویم آیا در تهران و یا شهرهای بزرگ این مساله وجود ندارد؟ نباید فراموش کرد که مسئله‌ زنان رابطه مستقیم با توسعه دارد. حتی در شهرهای بزرگ یا مناطق بیشتر توسعه یافته، این مشکل در مناطقی بیشتر نمود پیدا می‌کند که به حاشیه‌راندگی در آن بیشتر، سطح آموزش و رفاه کمتر و در کل خودآگاهی زنان نسبت به حقوق و مشکلات زنان در سطح پایانی قرار دارد.

با این حال هرگاه از من خواسته می‌شود که از وضعیت زنان ترک‌ در ایران بنویسم، عبارت «سوختن در فرهنگ» اولین چیزی است که به ذهن من خطور می‌کند. این اصطلاحی است که «اومما نایان» برای توصیف وضعیت زنان هندی در زمان استعمار بریتانیا به کار می‌برد: وضعیتی که زنان را قربانی سیاست و اهداف سیاسی می‌شوند و حتی برای بازی‌های سیاسی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. در زمان استعمار هند یکی از دلایل بریتانیایی‌ها برای حضور استعمارگرانه در هند با نشانه گرفتن فرهنگ هند، دفاع از حقوق زنان بود: «چون هندی‌ها زنانشان را قربانی ساتی (رسمی که پس از مرگ شوهر زنان خود را آتش می‌زدند) می‌کنند و یا زنان حقوقی در جامعه ندارند. ما اینجا هستیم تا از زنان هند در مقابل مرد سالاری مردان هند محافظت کنیم.»

در پاسخ، ناسیونالیست‌ها و حتی گاهی حتی مبارزان ضد استعمار هم در مقابل این مساله مجبور به اتخاذ موضع می‌شدند و از خوب بودن شرایط زنان سخن می‌گفتند.‌ در این بین قربانی اصلی زنان بودند. گروهی از شرایط زنان برای توجیه سیاست استعماری استفاده می‌کرد‌ند و گروه دیگر مشکلات زنان را منکر می‌شدند.

حال من و امثال من با نوشتن از وضعیت زنان ترک در ایران به برخی کلیشه‌‌ها، دامن می‌زنیم. البته هدفم در این نوشتار اشاره به چرایی این کلیشه نیست ـ که نسبت به مردان ترک در ایران شایع است-

گویا پرداختن به این موضوع، سبب شعله‌ور شدن اختلافات اتنیکی خواهد شد و گروهی ادعا کنند همه ترک‌ها این گونه‌اند و عده‌ای در جواب، به تمدن و تاریخ درخشان ترک‌ها در مسئله حقوق زن اشاره کنند. در این میان زنان ترک مورد تبعیض و آزار قرار گرفته همچون زنان هندی قربانی این بازی‌های سیاسی می‌شوند.

من (ما) با وجود تمام این بازی‌های سیاسی، مشکلات زنان ترک را می‌بینیم و شکستن سکوت را تنها راه تغییر می‌بینیم. صحبت در موضوعی مانند آزار خیابانی که در همه ایران رایج است در بین ترک‌ها، خود شاید این سوال را ایجاد کند که این مسئله چه ارتباطی با مساله اتنیک دارد؟ البته که به مساله اتنیک ارتباط ندارد، ولی به توسعه‌یافتگی و امکانات آموزشی و قوانین و اجرای آنها مرتبط است.

مساله زنان خصوصا مواردی مانند آزار خیابانی را نمی‌توان در چهارچوب یک اتنیک خاص یا کشور بررسی کرد، ولی مناطق غیر فارس‌نشین شاهد کمترین سطح از توسعه و در نتیجه بالاترین سطح تبعیض هستند. در این مناطق به واسطه مشکلات اقتصادی و زبانی و تحصیلی جامعه مدنی کمتر رشد کرده و به‌تبع، تاثیر گذاریش در خشکاندن ریشه‌های سیستم مردسالار کمتر بوده است. همچنین این قوانین حکومتی است که زن را ابژه جنسی معرفی می‌کند و حتی حرکت دستان زن را عامل تحریک مرد می‌بیند؛ همان مردانی که در سیستم آموزشی چنین کشوری آموزش دیده‌اند.

در استان اردبیل و مناطق کم برخوردار به سختی می‌توان سازمان و یا نهادی را یافت که روی مسئله زنان و در کل آموزش حقوق شهروندی تمرکز کرده باشد. در روستا و حاشیه‌های شهر که حتی مدارس ابتدایی و راهنمایی هم وجود دارد باز هم خانواده‌هایی هستند که حاضر نمی‌شوند هزینه‌ای برای تحصیل دختران بپردازند؛ در کل یا توان پرداخت چنین هزینه‌ای را ندارند یا آن را خرجی اضافه در سبد خانوار می‌بینند. زنانی که در مناطق غیر فارس با زبانی دوم بزرگ می‌‌شوند، از رسانه تا سیستم حقوقی کشور برایشان بیگانه محسوب می‌شود. زمان نوشتن این موضوع تصویر زنی اردبیلی با صورتی کبود از جلوی چشمانم می‌گذشت که وقتی از او پرسیدم چرا از شوهری معتاد که «دست بزن» هم دارد طلاق نمی‌گیرد، با پوزخندی تلخ جواب داد: «کجا بروم؟ خانه پدرم کم کتک می‌خوردم؟ حداقل خرجی بچه‌ها را که می‌دهد».

آزار خیابانی نه مساله اتنیک و یا جغرافیای خاص است نه محدود به کشور و یا گروه خاص، بلکه تقاطع مسئله جنسیت و اعمال قدرت بر زن با محدود کردن زنان از فضای عمومی و ناآگاهی ناشی از توسعه نیافتگی است. چیزی که در مناطق به حاشیه‌رانده شده باعث تشدید آن می‌شود ناشی از تبعیض‌های اعمال شده بر مناطق حاشیه‌نشین و غیر فارس است.

لینک دانلود چهارمین گاهنامه اسپکتروم «خشونت جنسی»

References:

Narayan, U. (1997) Dislocating cultures: Identities, traditions, and third world feminism. New York, NY: Routledge.

 

به اشتراک بگذارید