در دنیای زنان چه خبر؟ ۱۴ تا ۲۰ مرداد ۱۳۹۶
11 آگوست 2017
در دنیای زنان چه خبر؟ ۲۱ تا ۲۷ مرداد ماه ۹۶
18 آگوست 2017

زنِ زن‌ستیز درون خود را بیابید

۲۳ روشی که ممکن است با آنها زن‌ستیزی را – حتی بدون اینکه متوجه شوید- درونی کرده باشید

چون زن بودن به این معنا نیست که شما افکار زن‌ستیزانه ندارید.

نوشته ناتالیا لوبانوا در بازفید

 

«زن‌ستیزی درونی‌شده» زمانی اتفاق می‌افتد که زنان رفتار خود و زنان دیگر را کنترل می‌کنند تا از ایده‌آل‌های اجتماعی پیروی کنند، حتی وقتی که برایشان مضر است و از ارزش زنان می‌کاهد. این نمونه‌ها تنها بعضی از روش‌های گوناگونی هستند که ما ممکن است از طریق آن‌ها این « زن‌ستیزی درونی‌شده» را عملی کرده باشیم.

 

۱. از دیدن موی بدن زنان دیگر شوکه شده‌اید، ترسیده‌اید یا آزار دیده‌اید، حتی با اینکه خیلی خوب می‌دانید که خودتان هم آن را دارید.

این نوع از قضاوت درباره انتخاب‌ مردم ممکن است نشان‌دهنده این باشد که مفهومی غیر واقعی از زنانگی را پذیرفته‌ایم. حتی با اینکه این کار با تجربه‌ زندگی واقعی زنان دیگر و بدن‌ خودمان متفاوت است. ما از زنان انتظار داریم که بی‌عیب و نقص صاف و صیقلی باشند، با اینکه می‌دانیم تعداد خیلی کمی از ما به صورت طبیعی به این شکل هستیم.

 

۲. از موی تراشیده‌نشده بدن‌تان خجالت کشیده‌‌اید یا اینکه بابت آن عذرخواهی کرده‌اید.

کاری که شما با موی بدن‌تان انجام می‌دهید به خودتان بستگی دارد، اما نباید از چیزی که کاملاً طبیعی است خجالت بکشید. آیا ممکن است یک مرد قبل از بوسیدن شما بابت ته‌ریش‌اش عذرخواهی کند؟ این همچنین در مورد نقص‌های بدنی قابل مشاهده به صورت کلی، مثل زخم‌ها و ترک‌های پوستی هم صدق می‌کند.

 

۳. ناخودآگاه برای زنان بالای ۴۰ سال و مجرد ناراحت می‌شوید.

این اتفاق اغلب بر اساس این فرضیه رخ می‌دهد که احتمالاً او بدون انتخاب خودش مجرد است و چیزی در زندگی‌اش اشتباه بوده‌است که به اینجا ختم شده است. در حالی که ما احتمالاً فرضیه‌ای مشابه در مورد مردی مجرد و ۴۰ ساله نداریم. مردم می‌دانند که چه چیزی آن‌ها را خوشحال‌تر می‌کند و گاهی اوقات آن چیز دقیقاً مجرد بودن است.

 

۴. به زنانی که گفته‌اند بچه نمی‌خواهند گفته‌اید: «نظرت عوض خواهد شد» یا فکر کرده‌اید که این تصمیم خودخواهانه است، اما همین را به یک مرد نخواهید گفت.

– چند تا بچه می‌خوای؟ – یه دونه!

آدم‌های متفاوت خواسته‌های متفاوتی دارند. علاوه بر این بیایید همه مسئولیت تکثیر نژاد انسان را بر دوش زنان قرار ندهیم. همه ما می‌دانیم که این‌چنین نیست.

 

۵. فکر کرده‌اید اینکه بچه نمی‌خواهید یا دوست ندارید به این معنی است که شما مشکلی دارید.

– حیوونی هست که ازش بدت بیاد؟ – بچه‌ها

بیایید این تصور را که «در هر زنی غریزه مادری خیرخواهانه‌ای وجود دارد که باید حتماً با یک اسپرم مبارک از خواب بیدار شود و لقاح داشته باشد» کنار بگذاریم. شما خودتان را می‌شناسید و می‌دانید که چه چیزی خوشحال‌تان خواهد کرد و چه چیزی نه.

۶. فکر کرده‌اید زنی که در رابطه دگرجنسگرایانه‌ای است که شریک‌اش کارهای خانگی را انجام می‌دهد و از بچه‌ها مراقبت می‌کند خوش‌شانس است، اما اگر نقش‌ها عوض شوند چنین فکری نمی‌کنید.

خیلی خوش‌شانسی که دوست‌پسرت یه بار توالت خونه‌ای که با هم اجاره کردین و اجاره‌ رو هم نصف نصف می‌دین تمیز کرده!

همسران شریک زندگی هم هستند، درنتیجه آن‌ها باید آزاد باشند، به جای اینکه مسئولیت‌ها را بر اساس جنسیت واگذاری کنند، انتخاب کنند چطور مسئولیت‌ها را طوری تقسیم کنند که عادلانه و موثر باشد.

 

۷. فرضیات منفی‌ای در مورد زنی که زمان و پول زیادی برای ظاهرش صرف می‌کند داشته‌اید.

خیلی بده که همین که این آرایش تموم بشه، دیگه کسی باور نمی‌کنه مدرک‌هامون رو گرفتیم

انتخاب اینکه هر روز آرایش کامل صورت داشته باشید به هیچ عنوان مانع نمی‌شود که نتوانید «نظریه نسبیت» را توضیح دهید. در واقع، یک نفر می‌تواند هر دوی این کارها را هم‌زمان انجام دهد. هیچ‌کدام از این‌ها به این معنی نیست که کسی درباره ظاهرش احساس عدم امنیت می‌کند. آرایش و سبک ظاهری باید به عنوان کار داوطلبانه‌ای که مردم برای سرگرمی انجام می‌دهند دیده شود، مثل پختن غذاهای مجلل فقط برای لذت بردن از آن.

 

۸. زنان دیگر را به‌خاطر آرایش نکردن/ صرف نکردن زمان و پول زیاد برای ظاهرشان قضاوت کرده‌اید.

این فقط و فقط به این معنی است که این زن علاقه‌ای به آرایش و لباس ندارد یا شاید فقط عجله داشته‌است.

 

۹. بابت اینکه زمان زیاد یا کمی برای آماده شدن روزمره‌تان در مقایسه با دیگران صرف می‌کنید به خود مغرور شده‌اید.

-راستی من دیگه کانسیلر استفاده نمی‌کنم! حس می‌کنم به آرایش نیاز ندارم و توی پوست خودم راحتم. – باشه ولی کسی هم ازت چیزی نپرسید

همه چیزی که این امر نشان می‌دهد سطوح متفاوت علاقه است و نباید دلیل غرور یا خجالت باشد.

 

۱۰. تسلط داشتن جنسی و/یا بی‌قاعدگی در مسائل جنسی را با «مثل یک مرد رابطه جنسی داشتن » برابر کرده‌اید.

هیچ‌وقت با مردها دوست نبودم. زن‌ها برای دوستی خوبن و مردها فقط برای رابطه جنسی

ممکن است فکر کردن به این شیوه به نظر توان‌افزا باشد، اما در حقیقت شما نقش‌های جنسی را فقط بر اساس جنسیت به مردم نسبت داده‌اید. آدم‌ها پیچیده‌تر از این حرف‌ها هستند.

 

۱۱. خودتان را مجبور کرده‌اید که باید از به اوج رسیدن شریک مردتان موقع رابطه جنسی مطمئن شوید، اما رفتار مشابهی را از او تقاضا نکرده‌اید یا انتظار ندارید، حتی اگر واقعاً آن را بخواهید.

به ویبراتورم به خاطر این خیانت کردم؟

شما لذت او را بالاتر از لذت خود قرار می‌دهید، انگار که مردها رابطه جنسی را می‌گیرند و زنان می‌دهند. دوستان! این یک کار مشترک است.

 

۱۲. با یک مرد ادای به اوج لذت جنسی رسیدن را درآورده‌اید چون نمی‌خواستید او را ناراحت کنید یا آزارش دهید.

ضمنا، همه ارگاسم‌هام الکی بود

شما لذت خودتان را به نفس و مردانگی او پیوند می‌دهید به جای اینکه آن را لذت بردن خودتان بدانید. همچنین به عنوان یک یادداشت جانبی، شما در واقع در این بین به کسی لطف نمی‌کنید! اگر لذتی را که می‌خواهی دریافت نمی‌کنی باید به شریکت اجازه بدهی که بداند به چه چیزی احتیاج داری.

۱۳. بابت اینکه زنی بعد از بچه‌دار شدن به شغل تمام‌وقت‌اش ادامه داده‌است او را قضاوت کرده‌اید.

اگر فرض بر این است که فرزند این زن بیچاره است یا به او بی‌توجهی شده‌است احتمالاً فرض‌تان بر این نیز هست که هیچ کس دیگری نیست تا از این کودک مراقبت کند، چون همه مسئولیت مراقبت از بچه بر عهده مادر است.

 

۱۴. زنی را به‌خاطر اینکه بعد از به دنیا آوردن بچه شغل‌اش را رها کرده‌است قضاوت کرده‌اید.

با بچه هیچی برنده نمی‌شی

مراقبت از بچه دشوار است، خب، حالا که این‌طور است چرا ما با آن مثل کارهای سخت رفتار نمی‌کنیم؟ گاهی این امر برای یک نفر گزینه‌ای عملی نیست که هم شغل‌اش را نگه دارد و هم مراقب بچه‌های کوچک باشد. در یک جامعه حقیقتاً برابر، افراد از همه جنسیت‌ها باید آزاد باشند تا به جای روشی که از آن‌ها انتظار می‌رود از بچه‌هایشان به هر شیوه‌ای که از نظر شخصی برایشان مناسب است مراقبت کنند.

 

۱۵. وقتی درباره عادت ماهانه‌تان صحبت کرده‌اید یا حتی موقع خریدن اقلام بهداشتی خجالت‌زده شده‌اید.

مهمون ماهانه؟ می‌تونی بگی پریود!

چرا ما موقع خرید تامپون برای چشم تو چشم شدن با فروشنده کشمکش داریم؟ آن‌ها احتمالاً هیچ اهمیتی نمی‌دهند. ما عموماً یاد گرفته‌ایم که از یک عملکرد طبیعی بدن که نمی‌توان جلوی آن را گرفت و بیشتر جمعیت جهان تجربه می‌کنند خجالت بکشیم. این موضوع شبیه دیگر عملکردهای بدن، مثل اسهال نیست که آن هم ممکن است خجالت‌آور به نظر برسد، چون عادت ماهانه برای سلامتی شما و آینده نژاد انسانی ضروری هستند.

 

۱۶. فکر کرده‌اید که «تو مثل بقیه‌ی دخترها نیستی» یک تعریف است.

چون این ذاتاً بر این دلالت دارد که دیگر دختران به نوعی خیلی بد هستند. خُب، بعضی از آن‌ها بد هستند، همان‌طور که در همه اقشار آدم‌های ناجور وجود دارند، اما نمی‌توانید کل یک جنسیت را به این شیوه از دور خارج کنید.

 

۱۷. به سرعت از اینکه حس کرده‌اید زنی دیگر از شما زیباتر است احساس تهدید کرده‌اید، یا در سکوت به خودتان مطمئن بوده‌اید چون او به زیبایی شما نبود.

خب تو یه جوری… خیلی خوشگلی

این طبیعی است که توسط کسی احساس تهدید کنید- این طبیعت انسانی است. اما وقتی این فقط بر اساس ظاهر است شما ارزش خودتان و ارزش آن زن دیگر را فقط به ظاهرتان ربط داده‌اید. همه ما چیزی خیلی بیشتر از این هستیم.

 

۱۸. زنان دیگر را به خاطر زندگی جنسی‌شان قضاوت کرده‌اید.

خطر تن‌فروشی

ارزش هیچ انسانی با تعداد زیاد یا کم افرادی که با آن‌ها رابطه جنسی داشته مرتبط نیست.

۱۹. به سرعت فرض را بر این گرفته‌اید که یک زن از چیزی که هست در درجه [اجتماعی] پایین‌تری قرار دارد.

آخه این چه شغلیه برای دختری مثل تو؟

آیا هیچ وقت فکر کرده‌اید که یک زن پرستار است در حالی که او در واقع یک دکتر بوده‌است؟ یا هیچ وقت گمان کرده‌اید که مردی که در بیمارستان کار می‌کند دکتر است و غافلگیر شده باشید وقتی که متوجه شدید او پرستار است؟ در هر دو مثال ما فرض را بر این می‌گذاریم که مردانگی به شکلی ذاتی با قدرت گره خورده‌است.

 

۲۰. فکر کرده‌اید که «رابطه بهتری با پسرها برقرار می‌کنید» به این خاطر که دخترها «زیادی بدجنس» هستند.

نخیر، یک ویژگی شخصیتی برای نسبت دادن به همه افراد یک جنسیت وجود ندارد.

 

۲۱. فرض کرده‌اید که صنعت زیبایی یا مد سطحی‌تر از دیگر صنعت‌ها است.

صنعت مد، صنعت بی‌اهمیتیه. من ترجیح می‌دم کاری با مفهموم‌تر انجام بدم. مثلا برای این استارتاپ که ماهانه برای گربه‌ها یه جعبه چتنی خونگی می‌فرسته کار کنم.

هیچ دلیلی وجود ندارد که این یک قانون باشد. نمی‌توان گفت که آن‌ها مسئله‌های مهمی ندارند، اما فقط به این خاطر که حضور زنان در آن برجسته است یا به سمت زنان گرایش دارند به این معنا نیست که آن‌ها اساساً سطحی هستند.

 

۲۲. مهم نیست چه دستاوردهایی دارید یا چقدر فوق‌العاده هستید، شما هنوز احساس بدی نسبت به خودتان دارید، چون به قدر کافی زیبا نیستید.

قبل از این که جایزه نوبل برای درمان سرطان رو ماه دیگه دریافت کنم، باید یه کیلو کم کنم!

زنان مدیرعامل، رهبران جهانی و هنرمندان مشهوری وجود دارند که وقتی روزنامه‌های زرد علاوه بر جوایز گرمی، نوبل و دیگر دستاوردهایشان به تجمع چربی در نقاطی از بدنشان اشاره می‌کنند اعتماد به نفس‌شان افت می‌کند. ما نیاز داریم که با خودمان مهربان‌تر باشیم. ما اشیائی نیستیم که بیش از هر چیز نیاز به زیبا بودن و تحسین شدن داشته باشند. ارزش شما خیلی بیشتر از بدن‌تان به تنهایی است.

 

۲۳. فکر کرده‌اید که «نیازی به فمینیسم ندارید» چون به نظر نمی‌رسد که هیچ‌کدام از مسئله‌های اصلی آن، زندگی روزانه‌تان را تحت تأثیر قرار ‌دهد.

من شخصاً دوست دارم که بهم بگن پستان‌های قشنگی دارم. هر زنی هم که اینجوری نیست بهتره خفه بشه

شما ممکن است یکی از افراد خوش‌شانسی باشید که هیچ‌وقت تبعیض و خشونت را تجربه نکرده‌اند اما نباید تجربیات خود و لفاضی‌های مردهای سیاستمدار را بالاتر از صدای میلیاردها زن قرار دهید که زندگی متفاوتی داشته‌اند. این ایده که زنان فقط ناله و شکایت می‌کنند، به‌خصوص وقتی که تجربیات بی‌شمار دست اول و شواهد علمی‌ای برای اثبات عکس آن وجود دارد، فقط [وسیله‌ای بوده‌است که] دهه‌ها برای ساکت کردن زنان استفاده شده‌است.

همه ما حداقل بابت بعضی از این رفتارها گناهکار هستیم و این اشکالی ندارد! اما اگر بتوانیم نسبت به آن‌ها آگاه باشیم و تفکر خودمان را تغییر دهیم، در دنیایی حمایتگرتر و پذیرنده‌تر زندگی خواهیم کرد.

 

به اشتراک بگذارید