۲۳ روشی که ممکن است با آنها زنستیزی را – حتی بدون اینکه متوجه شوید- درونی کرده باشید
چون زن بودن به این معنا نیست که شما افکار زنستیزانه ندارید.
نوشته ناتالیا لوبانوا در بازفید
«زنستیزی درونیشده» زمانی اتفاق میافتد که زنان رفتار خود و زنان دیگر را کنترل میکنند تا از ایدهآلهای اجتماعی پیروی کنند، حتی وقتی که برایشان مضر است و از ارزش زنان میکاهد. این نمونهها تنها بعضی از روشهای گوناگونی هستند که ما ممکن است از طریق آنها این « زنستیزی درونیشده» را عملی کرده باشیم.
این نوع از قضاوت درباره انتخاب مردم ممکن است نشاندهنده این باشد که مفهومی غیر واقعی از زنانگی را پذیرفتهایم. حتی با اینکه این کار با تجربه زندگی واقعی زنان دیگر و بدن خودمان متفاوت است. ما از زنان انتظار داریم که بیعیب و نقص صاف و صیقلی باشند، با اینکه میدانیم تعداد خیلی کمی از ما به صورت طبیعی به این شکل هستیم.
کاری که شما با موی بدنتان انجام میدهید به خودتان بستگی دارد، اما نباید از چیزی که کاملاً طبیعی است خجالت بکشید. آیا ممکن است یک مرد قبل از بوسیدن شما بابت تهریشاش عذرخواهی کند؟ این همچنین در مورد نقصهای بدنی قابل مشاهده به صورت کلی، مثل زخمها و ترکهای پوستی هم صدق میکند.
این اتفاق اغلب بر اساس این فرضیه رخ میدهد که احتمالاً او بدون انتخاب خودش مجرد است و چیزی در زندگیاش اشتباه بودهاست که به اینجا ختم شده است. در حالی که ما احتمالاً فرضیهای مشابه در مورد مردی مجرد و ۴۰ ساله نداریم. مردم میدانند که چه چیزی آنها را خوشحالتر میکند و گاهی اوقات آن چیز دقیقاً مجرد بودن است.
آدمهای متفاوت خواستههای متفاوتی دارند. علاوه بر این بیایید همه مسئولیت تکثیر نژاد انسان را بر دوش زنان قرار ندهیم. همه ما میدانیم که اینچنین نیست.
بیایید این تصور را که «در هر زنی غریزه مادری خیرخواهانهای وجود دارد که باید حتماً با یک اسپرم مبارک از خواب بیدار شود و لقاح داشته باشد» کنار بگذاریم. شما خودتان را میشناسید و میدانید که چه چیزی خوشحالتان خواهد کرد و چه چیزی نه.
همسران شریک زندگی هم هستند، درنتیجه آنها باید آزاد باشند، به جای اینکه مسئولیتها را بر اساس جنسیت واگذاری کنند، انتخاب کنند چطور مسئولیتها را طوری تقسیم کنند که عادلانه و موثر باشد.
انتخاب اینکه هر روز آرایش کامل صورت داشته باشید به هیچ عنوان مانع نمیشود که نتوانید «نظریه نسبیت» را توضیح دهید. در واقع، یک نفر میتواند هر دوی این کارها را همزمان انجام دهد. هیچکدام از اینها به این معنی نیست که کسی درباره ظاهرش احساس عدم امنیت میکند. آرایش و سبک ظاهری باید به عنوان کار داوطلبانهای که مردم برای سرگرمی انجام میدهند دیده شود، مثل پختن غذاهای مجلل فقط برای لذت بردن از آن.
این فقط و فقط به این معنی است که این زن علاقهای به آرایش و لباس ندارد یا شاید فقط عجله داشتهاست.
همه چیزی که این امر نشان میدهد سطوح متفاوت علاقه است و نباید دلیل غرور یا خجالت باشد.
ممکن است فکر کردن به این شیوه به نظر توانافزا باشد، اما در حقیقت شما نقشهای جنسی را فقط بر اساس جنسیت به مردم نسبت دادهاید. آدمها پیچیدهتر از این حرفها هستند.
شما لذت او را بالاتر از لذت خود قرار میدهید، انگار که مردها رابطه جنسی را میگیرند و زنان میدهند. دوستان! این یک کار مشترک است.
شما لذت خودتان را به نفس و مردانگی او پیوند میدهید به جای اینکه آن را لذت بردن خودتان بدانید. همچنین به عنوان یک یادداشت جانبی، شما در واقع در این بین به کسی لطف نمیکنید! اگر لذتی را که میخواهی دریافت نمیکنی باید به شریکت اجازه بدهی که بداند به چه چیزی احتیاج داری.
اگر فرض بر این است که فرزند این زن بیچاره است یا به او بیتوجهی شدهاست احتمالاً فرضتان بر این نیز هست که هیچ کس دیگری نیست تا از این کودک مراقبت کند، چون همه مسئولیت مراقبت از بچه بر عهده مادر است.
مراقبت از بچه دشوار است، خب، حالا که اینطور است چرا ما با آن مثل کارهای سخت رفتار نمیکنیم؟ گاهی این امر برای یک نفر گزینهای عملی نیست که هم شغلاش را نگه دارد و هم مراقب بچههای کوچک باشد. در یک جامعه حقیقتاً برابر، افراد از همه جنسیتها باید آزاد باشند تا به جای روشی که از آنها انتظار میرود از بچههایشان به هر شیوهای که از نظر شخصی برایشان مناسب است مراقبت کنند.
چرا ما موقع خرید تامپون برای چشم تو چشم شدن با فروشنده کشمکش داریم؟ آنها احتمالاً هیچ اهمیتی نمیدهند. ما عموماً یاد گرفتهایم که از یک عملکرد طبیعی بدن که نمیتوان جلوی آن را گرفت و بیشتر جمعیت جهان تجربه میکنند خجالت بکشیم. این موضوع شبیه دیگر عملکردهای بدن، مثل اسهال نیست که آن هم ممکن است خجالتآور به نظر برسد، چون عادت ماهانه برای سلامتی شما و آینده نژاد انسانی ضروری هستند.
چون این ذاتاً بر این دلالت دارد که دیگر دختران به نوعی خیلی بد هستند. خُب، بعضی از آنها بد هستند، همانطور که در همه اقشار آدمهای ناجور وجود دارند، اما نمیتوانید کل یک جنسیت را به این شیوه از دور خارج کنید.
این طبیعی است که توسط کسی احساس تهدید کنید- این طبیعت انسانی است. اما وقتی این فقط بر اساس ظاهر است شما ارزش خودتان و ارزش آن زن دیگر را فقط به ظاهرتان ربط دادهاید. همه ما چیزی خیلی بیشتر از این هستیم.
ارزش هیچ انسانی با تعداد زیاد یا کم افرادی که با آنها رابطه جنسی داشته مرتبط نیست.
آیا هیچ وقت فکر کردهاید که یک زن پرستار است در حالی که او در واقع یک دکتر بودهاست؟ یا هیچ وقت گمان کردهاید که مردی که در بیمارستان کار میکند دکتر است و غافلگیر شده باشید وقتی که متوجه شدید او پرستار است؟ در هر دو مثال ما فرض را بر این میگذاریم که مردانگی به شکلی ذاتی با قدرت گره خوردهاست.
نخیر، یک ویژگی شخصیتی برای نسبت دادن به همه افراد یک جنسیت وجود ندارد.
هیچ دلیلی وجود ندارد که این یک قانون باشد. نمیتوان گفت که آنها مسئلههای مهمی ندارند، اما فقط به این خاطر که حضور زنان در آن برجسته است یا به سمت زنان گرایش دارند به این معنا نیست که آنها اساساً سطحی هستند.
زنان مدیرعامل، رهبران جهانی و هنرمندان مشهوری وجود دارند که وقتی روزنامههای زرد علاوه بر جوایز گرمی، نوبل و دیگر دستاوردهایشان به تجمع چربی در نقاطی از بدنشان اشاره میکنند اعتماد به نفسشان افت میکند. ما نیاز داریم که با خودمان مهربانتر باشیم. ما اشیائی نیستیم که بیش از هر چیز نیاز به زیبا بودن و تحسین شدن داشته باشند. ارزش شما خیلی بیشتر از بدنتان به تنهایی است.
شما ممکن است یکی از افراد خوششانسی باشید که هیچوقت تبعیض و خشونت را تجربه نکردهاند اما نباید تجربیات خود و لفاضیهای مردهای سیاستمدار را بالاتر از صدای میلیاردها زن قرار دهید که زندگی متفاوتی داشتهاند. این ایده که زنان فقط ناله و شکایت میکنند، بهخصوص وقتی که تجربیات بیشمار دست اول و شواهد علمیای برای اثبات عکس آن وجود دارد، فقط [وسیلهای بودهاست که] دههها برای ساکت کردن زنان استفاده شدهاست.
همه ما حداقل بابت بعضی از این رفتارها گناهکار هستیم و این اشکالی ندارد! اما اگر بتوانیم نسبت به آنها آگاه باشیم و تفکر خودمان را تغییر دهیم، در دنیایی حمایتگرتر و پذیرندهتر زندگی خواهیم کرد.