شکوفه دزفولی، هنرمند تجسمی و کنشگر در زمینه محیط زیست و اکوفمینیسم، ساکن امریکا و تحصیلکرده در رشتهی هنرهای تجسمی از دانشگاه کلرادو بولدر است و مفاهیم مهاجرت، جنسیت و طبیعت، و درهم آمیختگی این موضوعات چارچوب اصلی کار هنری و پژوهش او را تشکیل میدهد.
«زن» که قرنها توسط نظام مردسالار در ردیف حیوانات و طبیعت و همچون آنها تحت تسلط و بهرهکشی قرار گرفته، خودش را بسیار به محیط زیست نزدیک میبیند. او قرنهاست که مسئولیت پیدا کردن آب آشامیدنی، جمع آوری سوخت و کشت مواد غذایی را برعهده داشته و به دلیل همین نقشها، اولین قربانی تغییرات اقلیمی و گرم شدن کره زمین شده است. به همین دلیل است که آنهایی که بیشترین صدمه را از تغییرات اقلیمی میبینند، با آگاهی و در دست داشتن ابزار مناسب، میتوانند از موثرترین نیروهای مقابله با بحران آب و هوا به شمار آیند.
پروژه Drawdown را میتوان یکی از عملیترین و جامعترین دستورالعملهای مبارزه با تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین دانست. این برنامهای سی ساله است که همهی جوانب اقتصادی و اجتماعی را سنجیده و در قالب ۸۰ راهکار عملی، به ترتیب تاثیرگذاری، به همراه هزینه های پیشبینی شدهشان ارائه شده است. از مدیریت سیستمهای تبرید و از چرخه خارج کردن آنها گرفته، تا راهاندازی توربینهای بادی و راهکارهای کاهش هدررفت مواد غذایی. اما در بین این ۸۰ راهکار، نقش توانمندسازی دختران و زنان در بالاترین ردیفهای این لیست دیده میشود.
در این مقاله میخواهیم با کمک گرفتن از دادههای این پروژه به همراه اطلاعات دیگری که از تجربههای عملی موجود در نقاط مختلف دنیا بدست آمده، در قالب ۵ دستهی کلیدی، روشهای توانمندسازی زنان و تاثیرگذاری آنها را، هم بر تغییرات اقلیمی و هم بر عدالت اجتماعی و برابری جنسیتی در جهان و ایران بررسی کنیم.
در سالهای اخیر، ایران سهم زیادی از آسیبهای تغییرات اقلیمی داشته است؛ از خشک شدن دریاچهها و رودخانهها، گرفته تا طوفانهای شنی، بالا رفتن بیسابقه دما، خشکسالی و سیل. شرایط آب و هوایی منطقه و نبود مدیریت صحیح، مبارزه با این تغییرات را بسیار سختتر کرده است. در شرایط کنونی، کنشگریهای اجتماعی و مردم-محور تنها راه مبارزه با تغییرات اقلیمی به نظر میرسند و نقش زنان و دختران در این جریانها حائز اهمیت است.
۱) تحصیل دختران، حقی ابتدایی که ۶۵ میلیون دختر در جهان از آن بیبهره هستند
تحقیقات نشان میدهند که دخترانی که از حق تحصیل(۱) برخوردار بودهاند، در ادامهی زندگی خود تصمیمات منطقیتری در زمینههای مختلف اقتصادی، ازدواج و بچهدار شدن میگیرند که به زندگی درخشانتری برای آنها ختم میشود. باسواد بودن دختران به معنای داشتن سلامت بالاتر برای خودشان و فرزندانشان، داشتن امنیت مالی و پویایی بیشتر در خانه و جامعه است. پیامد جانبی رسیدن به این حق طبیعی و ابتدایی، ازدواج دیرتر، داشتن فرزندان کمتر و در نتیجه جمعیت کمتر و تولید کمتر گازهای گلخانهای است!
۲) انتخاب آزادانه بارداری برای زنان و آموزش جنسی
آمار نشان میدهد که در ایالت متحده، ۴۵٪ از بارداریها، ناخواسته و برنامهریزی نشده هستند و در کشورهای کم درآمدتر ۲۱۴ میلیون زن اظهار کردهاند که مایل به استفاده از روشهای جلوگیری از بارداریاند، ولی آموزش لازم را ندیده و در نتیجه قادر به این کار نیستند.
اگر تنظیم خانواده و آموزش راههای جلوگیری از بارداری، بر پایهی سلامت زنان و خواستههای خود آنها باشد، توانمندسازی، برابری جنسیتی و زندگی بهتر، نتیجهی آن خواهد بود، و به دنبال کمتر شدن جمعیت، حتی نجات زمین، اثر جانبی این موفقیت میتواند باشد!
نکتهی مهمی که در اینجا باید به آن توجه کنیم تفاوت آموزش جنسی بر پایهی خواستههای زنان، با پدیدهی کنترل جمعیت و تاریخ وحشیانهی عقیم سازی اجباری است که در واقع به زنان تحمیل میشد. بدن زنان و دختران نباید به صحنهی نبرد سیاستگذارانی تبدیل شود که به جای زنان تصمیم میگیرند و به دلایل مختلف، از مذهب گرفته تا کنترل جمعیت، سیاستهای خود را بر آنها تحمیل میکنند. بلکه به جای آن، ما باید به زنان و دخترانمان بیاموزیم که بدن خودشان را کشف کنند و نیازهایش را بشناسند.
۳) کشاورزی – زنان، تولیدکنندگان اصلی مواد خوراکی در دنیا
در کشورهای کم درآمد بین ۶۰ تا ۸۰ ٪ از تولید مزارع توسط زنان کشاورز اتفاق میافتد. زنان با وجود اینکه دسترسی کمتری نسبت به منابع مختلف از جمله حقوق اراضی، سرمایه و اعتبار مالی، آموزش، ابزار و تکنولوژی دارند، اما با کفایت و راندمانی هم سطح با مردان به تولید میپردازند. بنابراین با حمایت از زنان کشاورز و در اختیار قرار دادن حقوق و منابع مساوی با مردان، زنان میتوانند در همان مقدار زمین، بین ۲۰ تا ۳۰ درصد تولید محصول خود را بالاتر ببرند؛ که منجر به رفع مشکل گرسنگی ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون انسان میشود. این همچنین به این معناست که جنگلهای کمتری به خاطر تبدیل شدن به زمینهای زراعی از بین خواهند رفت. بر اساس تخمین Drawdown Project همین یک عامل میتواند موجب کم شدن دو میلیون تن گاز دی اکسید کربن در سی سال آینده بشود.
بر اساس آمار سازمان جهاد کشاورزی در ایران نیز زنان ۴۰٪ جمعیت کشاورزان کشور را تشکیل میدهند و به صورت میانگین حدود ۶۰٪ تولید محصولات به عهده آنهاست. اما به خاطر ارزش گذاری بیشتر بر روی نقشهای کلیشهای و سنتی زنان در خانواده، دولتها توجه چندانی به مشکلات زنان کشاورز نشان نمیدهد.
آموزش کشاورزی پایدار (۲) و به صورت خاص کشاورزی باززاینده
کشاورزی مدرن به شکلی که سالهاست در همهی نقاط دنیا در حال اجراست، در کنار جنگل زدایی و دامپروری، یکی از بزرگترین عوامل تولید گازهای گلخانهایست. اما نکته قابل توجه اینجاست که کشاورزی این قابلیت را دارد که با تغییرات لازم، نه تنها جمعیت در حال رشد دنیای امروز را با مواد غذایی تازه و سالم سیر کند، بدون آنکه اکوسیستم را به خطر بیندازد، بلکه موجب ترمیم آن و جلوگیری از گرمایش بیشتر زمین شود. کشاورزی باززاینده ( ۳) نام این نوع از کشاورزیست.
اما کشاورزی باززاینده چیست؟
به طور خلاصه، کشاورزی باززاینده به مجموعهای از شیوهها و اصول کشاورزی گفته میشود که نگاهی همهجانبه به اکوسیستم کشاورزی دارند و هدفشان بهبود بخشیدن آن از طریق توجه به سلامتی و زنده بودن خاک، مدیریت آب و استفاده از کودهای طبیعی است. کشاورزی به شکل امروزیاش، خاک را از تمام منابع و املاحش خالی میکند و باعث فرسایش خاک میشود. اما نتیجه کشاورزی باززاینده، خاکی سالمتر، محصولاتی مغذیتر و در نهایت محبوس کردن کربن در خاک و پایین آوردن سطح دیاکسیدکربن در جو است.
آموزش روشهای نوین کشاورزی به زنان، در کنار فراهم کردن حقوق برابر و دسترسی به امکانات و ابزار لازم، سبب توانمندسازی آنها شده و به آنها این فرصت را میدهد تا در کنار برآورده کردن معیشت خود و فرزندانشان، حتی در چارچوب همان نقشهای سنتی هم، هر کدام به فردی پویا در جامعه تبدیل شوند که نقشی تاثیرگذار در مبارزه علیه تغییرات اقلیمی ایفا میکند.
۴) آموزش شیوههای برخورد با فجایع محیط زیستی
متاسفانه مردم کشورهایی که کمترین سهم را در بوجود آوردن شرایط کنونی زمین و تغییرات اقلیمی دارند، بیشترین مقدار صدمه را از این تغییرات شاهد هستند. برای مثال یک فرد در مالاوی و یا فیلیپین (دو کشوری که سیلهای پی در پی و خشکسالی زندگی مردمشان را عوض کرده است)، سالانه تنها ۸۰ کیلوگرم گاز دی اکسیدکربن تولید میکند، این در حالیست که یک فرد در ایالت متحده، سالانه ۱۷/۵ تن، یعنی حدود ۲۰۰ برابر بیشتر، تولید دی اکسید کربن دارد! در این شرایط، یادگیری روشهای برخورد با تغییرات اقلیمی در موقعیتهای حساس برای همه انسانها بخصوص کسانی که در شرایط آسیبپذیرتری، چه از نظر جغرافیایی چه از نظر اقتصادی هستند، امری ضروریست. از آنجایی که زنان و گروههای اقلیت در جوامع مختلف از قدرت اقتصادی پایینتری نسبت به مردان برخوردارند، این موضوع در مورد زنان و جامعه رنگینکمانی و هر گروه اجتماعی به اقلیت رانده شدهای، از اهمیت بالاتری هم برخوردار است.
به شکل کلی دو نوع استراتژی در مقابله با تغییرات اقلیمی وجود دارد: یک) تسکین دادن شرایط و جلوگیری از گرمایش بیشتر زمین، و دو) وفق پیدا کردن با شرایط جدید(۴) و یافتن راه های نوآورانه برای زندگی در این شرایط.
برای مثال، دختران معمولاً به دلایل فرهنگی در کشورهای جهان سوم اجازه یاد گرفتن شنا و یا از درخت بالا رفتن را پیدا نمیکنند؛ فعالیتهایی که در هنگام فجایع طبیعی میتواند باعث نجات جانشان بشود. بنابراین با آموزش چنین مهارتهایی میتوان آسیبپذیری زنان و دختران را کم کرد.
۵) نیاز به حضور پررنگ تر زنان در تمام مراحل تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در رابطه با تغییرات اقلیمی
با وجود اینکه در بیشتر زمینههای مرتبط با تغییرات اقلیمی، نقش زنان بسیار پررنگ دیده میشود، در صحنه سیاسی، قانونگذاری و تصمیمگیری کلان، تعداد زنان در مقایسه با مردان بسیار پایین است.
این در حالیست که یک تحقیق آماری بین ۲۵ کشور توسعه یافته و ۶۵ کشور در حال توسعه نشان میدهد که کشورهایی با نرخ بالاتر حضور زنان در مجلس و پارلمان، دارای مناطق حفاظت شده بیشتر، آسیبپذیری پایینتر و عملکرد اقتصادی بهتر در مدیریت بحران هستند. گرفتن قدرت از زنان و نشنیدن آنچه برای گفتن دارند، نه تنها باعث میشود که دنیا عمق تأثیر تغییرات اقلیمی بر زندگی جوامع آسیبپذیر را درک نکند، بلکه به این تفکر مهجور و قدیمی که زنان را قربانی تغییرات و نه عامل ایجاد تغییر سازنده میداند، اجازه ادامه پیدا کردن میدهد.
در انتها لازم است مطلبی را شفاف بگوییم: تلاش برای پایان دادن به سرکوب زنان و نابرابری جنسی و جنسیتی احتیاج به هیچ بهانه اضافهای ندارد! ما قرار نیست تلاش خودمان را برای رسیدن به حقوق و توانمندی، به بهانه مشکلات محیط زیستی توجیه کنیم. اما باید عمیقاً متوجه ارتباط پیچیده و تاثیرگذاری این دو معضل بر روی همدیگر باشیم و هر دوی آن ها را انگیزهای کنیم در راه مبارزه برای رسیدن به دنیایی سالمتر و عادلانهتر برای تمام انسان ها، موجودات زنده و طبیعت.
پانوشتها:
۱- مجموعهای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در تصمیمگیری برای تحصیل دختران، به خصوص در روستاها، تاثیر میگذارد. باورهای فرهنگی، ازدواج زودهنگام دختران، امنیت کم جادهها، دوری از امکانات آموزشی و وضعیت مالی ضعیف نقشی بسیار مهم در عدم تحصیل یا ترک تحصیل دختران دارند.
۲- Permaculture / متاسفانه کتابهای زیادی هنوز در این زمینه به فارسی منتشر نشده. اما کتاب پرماکالچر (طراحی کشاورزی پایدار) برای احیای زمین های کشاورزی و مقابله با بیابان زایی به فارسی ترجمه شده است
۳- Regenerative agriculture
۴- Mitigation and adaptation strategies