ندا هوشنگ
امروزه میزان بالای آلودگیهای محیطی اعم از آلودگی هوا، آب و اثرات آن بر سلامت انسانها موضوعی آشناست و بسیاری از آن مطلع هستند. پژوهشهای زیادی در دست هست که نشان میدهد ارتباط مستقیم میان افزایش بیماریهای تنفسی، قلب و سرطان با آلودگیهای محیطی وجود دارد.
اما در این میان، مسئلهای که کمتر به آن توجه میشود، اثر پذیری بیشتر بدنهای منتسب به زنانه از آلودگیهای فزاینده محیطی است. این تفاوت در آسیبپذیری تا حد زیادی ریشه در نقشهایی دارد که در اکثر جوامع به افرادی که با بدن منتسب به زنانه متولد میشوند و بدون تردید، در چارچوب سنتی جنسیت منتسب به زنانه هم رشد داده میشوند، نسبت داده می شود. نقشهایی که به شکل سنتی وظیفه زنان تلقی میشوند؛ مانند خانهداری و نگهداری از کودکان و سالمندان و آنچه که تنها افراد با بدن منتسب به زنانه انجام میدهند مانند بارداری و شیردهی. واقعیت این است که بیشتر فعالیتهایی که زیر عنوان «کار خانگی» شناخته میشود، مانند آشپزی، تهیه آب، نظافت و… زنان را به طور مستقیم در معرض آلودگیهای محیطی و شیمیایی قرار میدهد.
از سوی دیگر این تفاوت به شکافهای ساختاری موجود، نظیر دستمزد پایینتر، فرصتهای شغلی نابرابر و در مجموع فقیرتر بودن زنان هم برمی گردد.
شکافهای جنسیتی و نابرابریهای ساختاری، به فقر بیشتر زنان و در نتیجه حاشیهنشینی آنها در اطراف شهرها می انجامد. در حاشیه شهرها به طور معمول فضای شهری آلودهتر است و دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی نیز کمتر است.
توجه به ارتباط میان زن بودن، مهاجر بودن، رنگینپوست بودن و یا عضو گروه دیگری از به حاشیهراندهشدهها بودن و به تبع آن بیشتر فقیر شدن در اینجا ضروری به نظر میرسد. نکتهای که باید به آن توجه کرد لایههای متفاوت تبعیض است. به این معنا که زن مهاجر اقلیت اتنیکی و یا غیر همانسوجنسیتی و دگرجنسگرا به طور معمول شکافهای جنسیتی بیشتری را تجربه میکند و همین شرایط نابرابر اقتصادی، او را به زندگی در محلهها و مناطقی میکشاند که در مجاورت صنایع آلوده کننده، محل دفن زبالههای سمی و منابع آب آلوده و… قرار دارد.
آلودگیهای ناشی از سوختهای فسیلی
منطقه «مسویل» در استان «لوییزیانا» در ایالات متحده، به شکل تاریخی محل زندگی آمریکاییهای رنگینپوست آفریقاییتبار است. این منطقه در مجاورت صنایع پتروشیمی قرار دارد که نفت و گاز استخراج شده از خلیج مکزیک را به پلاستیک و پترولیوم تبدیل میکنند.
میزان مواد سمی و شیمیایی که از صنایع فعال در «مسویل» وارد آب و خاک منطقه میشود حیرتانگیز است. جدای از شمار بالای موارد سرطان و بیماریهای تنفسی؛ آمار بالای جراحیهای «هیسترکتومی» یا تخلیه رحم (درآوردن رحم و تخمدان) در این منطقه به حدی بوده که توجه رسانهها را به خود جلب کرده است و گزارشهای پرشماری از وضعیت سلامتی و بهداشت زنان در این منطقه منتشر شده است.
«رحم سمی»، اصطلاحی است که زنان این منطقه به سیستم تولید مثل بدن خود دادهاند. ارزیابی وضعیت سلامتی زنان این منطقه، ارتباط مستقیمی بین آلودگیهای محیطی و پدیده «رحمهای سمی» نشان میدهد.
زنان ساکن در «مسویل» در گفتوگوهایی که با رسانهها داشتهاند گفتهاند که جراحی و درآوردن رحم و تخمدان امری کاملا شایع و معمول در منطقه است.
«امبرز»، یکی از زنان ساکن این منطقه؛ بخشی از تاریخچه پزشکی-خانوادگی خود را بازگو میکند. او خودش ۳۰ سال قبل، جراحی هیسترکتومی را از سر گذرانده و هر سه خواهرش و دختران آنها نیز همگی جراحی شدهاند و رحمهای خود را در آوردهاند.
در نگاه اول، این طور به نظر میرسد که این خانواده ممکن است از یک اختلال و بیماری ژنتیکی رنج ببرند، ولی گزارشهای تحقیقی که «سی ان ان» منتشر کرده است نشان میدهد که درصد قابل ملاحظهای از زنان این منطقه، رحم خود را تخلیه کردهاند و این امر نمیتواند صرفا به یک بیمار یا اختلال ژنتیکی نسبت داده شود.(Naomi Klein,۲۰۱۵)
زایمان پیش از موعد و در نتیجه تولد نوزادان زودرس، یکی دیگر از آسیبهایی است که زنان، به ویژه زنان مهاجر و حاشیهنشین با آن روبرو هستند. آمارها نشان میدهد که زندگی در مجاورت صنایع استخراج گاز، ریسک بالایی برای زنان باردار دارد.
به تازگی گزارشی از نرخ بالای تولد نوزادان زودرس در زنان «لاتینتبار» که در مجاورت سوخت گازهای طبیعی زندگی میکنند؛ خبر میدهد. به عنوان مثال در منطقه «ایگل فورد شل» در جنوب تگزاس، زنان لاتینتباری که در فاصله سه مایلی از این نیروگاههای گاز زندگی میکنند، احتمال این که زایمان زودرس داشته باشند ۵۰درصد بیشتر است.
تحقیقی در شهر «عسلویه» که قطب صنایع گاز و پتروشیمی ایران است، نشان داده است که در این منطقه میزان فلزات سنگین ناشی از صنایع گاز و پتروشیمی در آب، گیاهان، گرد و غبار موجود در هوا و خاک بیشتر از حد استاندارد است. این آلاینده ها در ادرار ساکنان این منطقه نیز مشاهده شده اند. این مطالعه ارتباط معناداری را میان آلودگی های پتروشیمی و میزان نازایی و سقط جنین زنانی که در این منطقه زندگی می کنند نشان می دهد. همچنین ناهنجاری های مادرزادی، تولد نوزادان نارس و کم وزن در این منطقه بیشتر از حد استاندارد است.
آلودگی هوا
در بسیاری از موارد، آلودگی هوا باعث نازایی، زایمان زودرس و تولد نوزادان نارس یا با وزن کم میشود.
چنانچه در کشورهایی مانند هند و چین که میزان آلودگی هوا بالا است، آمار تولد نوزادان نارس نیز بالاتر است.
منشا بسیاری از آلودگیها، مشخصا در کشورهای کمتر توسعهیافته، اجاقهای چوبی آشپزخانهها است که برای پختوپز روزانه استفاده میشود.
پیوندهای مستقیم و معناداری نیز میان میزان بالای آلودگی هوا و شمار موارد سقط جنین ناخواسته است. تحقیقات اخیر نشان داده است که میزان و نوع تاثیر آلودگی هوا میتواند به اندازه کشیدن سیگار در سه ماهه نخست بارداری دلیل سقط جنین ناخواسته باشد.
بر اساس پژوهشهای انجام شده، افزایش میزان دیاکسید نیتروژن موجود در هوا، که حاصل سوخت ماشینهای دیزلی است، میتواند تا ۱۶درصد موارد سقط جنین را بیشتر کند.
نتایج یک پژوهش دیگر در میان ۱۳۰۰ زن که پس از سقط جنین ناخواسته به اورژانس مراجعه کرده بودند نشان میدهد که این زنان در هفت روز قبل از سقط، به نوعی در معرض دیاکسید نیتروژن قرار داشتهاند.
در همین راستا تحقیقاتی در زمینه اثرات ریزگردها ( به عنوان فرمی از آلودگی هوا) بر سلامت انسان در استان های مختلف ایران صورت گرفته است. یکی از این پژوهش ها که در سیستان انجام گرفته است، به افزایش میزان نازایی ، بیماری های مربوط به دستگاه تناسلی بدن منتسب به زنان ، تولد نوزادان نارس و با وزن کم در این استان در اثر ریزگردها اشاره می کند.
آلودگیهای آبی
آلودگیهای آب بیشتر بر زنان روستایی و در مناطق کمتر توسعه یافته گزارش میشود. زنان در این مناطق بیشتر از مردان در مواجهه با آلودگیهای آبی قرار دارند و این به این دلیل است که در بسیاری از مناطق روستایی، این زنان جامعه هستند که هر روز آب مصرفی خانواده را تهیه میکنند و همین امر آنان را در ارتباط مستقیم با آب آلوده شده با انواع و اقسام باکتریها، ویروسها یا مدفوع حیوانات و منابع آلودهکننده قرار میدهد.
این آلودگیها تاثیر خود را به شکل بیماریهای مختلفی مانند اسهال، اسهال خونی، حصبه نشان میدهند. برای مثال در بسیاری از نقاط سیستان و بلوچستان و خوزستان در ایران، روستاییان به منابع آب لولهکشی دسترسی ندارند. زنان و دختران باید هر روز برای تامین آب مورد نیاز خانواده مسافت زیادی را طی کنند و در معرض آلودگیهای احتمالی قرار بگیرند. از طرفی دیگر، همان طور که پیشتر هم اشاره شد، از آن جایی که زنان بیشتر مشغول فعالیتهای مربوط به «کار خانگی» هستند بیشتر هم در معرض آلودگیهای آبی قرار دارند.
آفت کشها و مواد شیمیایی
واقعیت این است که تأثیر محصولات بیش از سه چهارم تولید کنندههای مواد شیمیایی در آمریکا، هرگز بر روی بدن منتسب به زنان ، جنین و نوزادان تست نشدهاند.
تا سال ۱۹۹۰ میزان تاثیرپذیری از اثرات «ایکس ری» تنها بر روی مردان سفیدپوست با وزن ۷۰ کیلوگرم تست شده بود.
تحقیقات کمی در این زمینه انجام شده است و در بسیاری موارد ما نمیدانیم که فلان آفتکش یا کود شیمیایی دقیقا چه تاثیری میتواند بر بدن منتسب به زنانه و باروری آنها داشته باشد. نتایج برخی از پژوهشها نشان داده است که تاثیر مواد شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی اعم از آفتکش و حشرهکش باعث کاهش باروری و سقط جنین در بدنهای منتسب به زنانه میشود. بنا به تحقیقی که در در زمینه اثرات سموم کشاورزی بر ناباروری در میان کشاورزان در استان فارس صورت گرفته، سموم کشاورزی نتیجه مستقیم بر افزایش نازایی و تولد نوزاد نارس داشته اند. در این تحقیق ما می بینیم که میزان ناباروری در میان کشاورزان ۷/۴٪ است که اختلاف معناداری با جامعه عمومی ایران (۳/۴٪) دارد.
برخی تحقیقات نشان دادهاند که «پی.ای.پی.اس» به معنی آلایندههای آلی که در آفتکشها و دیوکسین وجود دارد، بر باروری تاثیر منفی میگذارد. در این میان زنان روستایی کشاورز که در ارتباط مستقیم با خاک و محصولات کشاورزی هستند، بیشترین آسیب را از استفاده بیرویه آفتکشها و کودهای شیمیایی میبینند.
تحقیقی دیگر که بر روی زنان مراجعه کننده به مراکز نازایی انجام شده، نشان داده است که هر چقدر این زنان میوه و سبزیجاتی مانند انگور، اسفناج و توتفرنگی، که میزان سم بیشتری در هنگام سمپاشی جذب میکنند؛ استفاده کرده باشند، از شانس کمتری برای درمان نازایی برخوردارند.
اینکه مواد شیمیایی مورد استفاده در نظافت خانه، کودهای شیمیایی و آفتکشهای مورد استفاده در کشاورزی سنتی و آلودهکنندههای هوا میتوانند چه اثری بر بدن زنان و سیستم تولید مثلی بدن منتسب به زنانه داشته باشد، ضرورت تحقیقات بیشتر در مورد اثر آلایندهها بر بدن زنان را نشان میدهد.
همانطور که پیشتر اشاره شد «تقاطع» طبقه اجتماعی، وضعیت اقتصادی، نژاد، هویت جنسیتی و گرایش جنسی، توسعه نیافتگی و نسبت آن با میزان تاثیرپذیری از مشکلات و آلودگیهای محیط زیستی، انکارناپذیر است. اگر بخواهیم دقیقتر نگاه کنیم، در بسیاری از پروژههای مربوط به «توسعه» و پایداری محیط زیست، به ویژه در مناطق کمتر توسعه یافته جهان، نپرداختن به نیازهای زنان در نهایت به «افزایش شکاف جنسیتی» منجر شده است. تنها دلیل این فاجعه خاموش این است که طراحان و مجریان پروژهها تلاشی برای آشنایی با فرهنگ و سنت منطقه، مشارکت فعالانه زنان، شنیدن مشکلات آنها یا حضور آنها در روند تصمیمگیریها نداشتهاند و یا برای آن اولویتی قائل نبوده اند.
منابع:
۱-https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/22423982.2018.1456303
۲-This changes everything, Capitalism Vs the climate. Naomi Klein. 2015
۴-https://www.who.int/life-course/news/household-air-pollution/en/
۵-https://www.theguardian.com/environment/2019/jun/25
۶-http://www.cnn.com/2010/HEALTH/02/26/toxic.town.mossville.epa/index.htm ا
۷- https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=467277
۸- https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?ID=61390
۹- http://tkj.ssu.ac.ir/article-1-378-fa.pdf