نوشته ثمین زند ایرانی
«وقتی صحبت از تمیز کردن خانه میشود زندگی مدرن من که بر پایه برابری وعدالت بنا شده زیر سوال میرود. من و همسرم هر دو کار میکنیم. ساعتهای شیردادن شبانه به فرزندمان را تقسیم کردیم. اگر از همسرم بپرسید قطعا میگوید که او سهم مساوی در انجام کارهای خانه دارد ولی اگر دقیقتر از او بپرسید و اصرار کنید، حتما اعتراف میکند که او هرگز سرویس بهداشتی را تمیز نکرده است و یا اینکه از هر ده بار فقط یکبار شستن ظرفها را بر عهده میگیرد واو قطعا نمیداند که ماشین لباسشویی و یا خشککن در آپارتمانی که هشت ماه است در آن زندگی میکنیم چگونه کار میکنند. درست است که او لامپهای سوخته را تعویض میکند و مبلمان را تعمیر میکند ولی حتی یک بار هم در طول شش سال زندگی مشترکمان توالت را تمیز نکرده است.»
اینها اعترافات زنی است که در جامعه و خانوادهای مدرن زندگی میکند. اما همه ما میدانیم که این گوشهای از قصه تکراری اکثر زنان است. این داستان در جوامع سنتی مثل ایران حتی غمگینتر و ناعادلانهتر از این، هر روز تکرار میشود.
«کارخانگی کار بیمزدی است که بدون پرداخت مستقیم و خارج از حوزه یک شغل خاص انجام میشود.» به طور کلی، از نظر اقتصادی، کار به فعالیتی گفته میشود که به آن مزد تعلق گیرد. در حالی که با وجود سخت و طولانی بودن ساعتهای کاری، به کار خانگی مزدی تعلق نمیگیرد. به این ترتیب با وجود آن که کار خانگی در تولید ناخالص ملی نقش به سزایی دارد، نه شغل محسوب شده و نه ارزش اقتصادی آن محاسبه میشود. علاوه بر این، کار خانگی ساعت کاری ندارد و شامل مرخصی و تعطیلی نمیشود و در مهمانی و سفر به قوت خود باقی میماند. این در حالی است که براساس ماده ۸۷ قانون خدمات کشوری ساعت کار کارکنان دولت ۴۴ ساعت در هفته است و بر اساس ماده ۶۲، روز جمعه، روز تعطیل هفتگی کارگران با استفاده از مزد است.
این کار بیمزد و فرساینده، عموما در دنیا و به طور خاص در جوامع سنتی وظیفه زنان در نظر گرفته میشود. اگر مردان خانواده هم در انجام آن نقش داشته باشند، کار آنها بیشتر از «کمک کردن» به زنان نیست. برخی از مهمترین وظایف در خانه که معمولا بر اساس تقسیم نقشهای جنسیتی بر عهده زنان گذاشته میشود عبارتاند از: تولیدمثل نسل آینده؛ نگهداری و تربیت فرزندان؛ تأمین نیازهای رفاهی و عاطفی خانواده؛ مدیریت منزل و ایجاد همبستگی بین اعضاء خانواده؛ و متمرکز ساختن فعالیتها بر نگهداری خانه.
کارهای خانگی گاه به قدری عادی و روزمره هستند که به چشم نمیآیند مانند: تهیه غذا و پختوپز، شستن ظروف، شستن و اتو کردن لباسها، جارو کردن خانه، دوختن لباس و تعمیر آنها، تمیز کردن دیوارها، شیشهها و سایر اشیاء خانه، درست کردن لحاف و تشک، تهیه رُب، کمپوت، ترشی، مربا و سایر مواد خوراکی فصول و خرید لوازم مورد نیاز اعضاء خانواده با توجه به تورم بازار و سلیقه اعضاء.
تفکیک نقشهای جنسیتی در محیط خانه و تخصیص دادن کار خانگی به عنوان وظیفه برای زنان از جمله مسائلی است که حتی در جوامع پیشرفته هنوز باید بررسی شده و مورد بحث قرار گیرد. در سوئیس در سال ۲۰۱۴ زنان به طور متوسط ۱.۶ برابر بیشتر از مردان کار خانگی انجام داده اند. زنان به طور متوسط ۲۷.۵ ساعت در هفته و در مقابل مردها به طور متوسط ۱۷.۳ ساعت در هفته کار خانگی انجام داده اند. این تفاوت حتی در میان زوجهایی که بچه ندارند بیشتر دیده شده است. زنانی که بچه ندارند به طور متوسط ۳۸ ساعت در هفته کار خانگی انجام میدهند. زنان بیشتر از دو برابر نسبت به مردان در هفته به تمیز کردن و مرتب کردن خانه میپردازند. آنها نزدیک چهار برابر مردان وظیفه شستشو و اتو زدن لباسها را برعهده میگیرند. در سوئیس تفاوت میزان انجام کار خانگی بین زنان و مردان در یک بازه زمانی بیش از بیست سال به تدریج کاهش یافته است ولی با این حال همچنان زنان با تفاوت زیادی نسبت به مردان، کار خانگی بیشتری انجام میدهند.
این در حالی است که در سوئیس نسبت به دیگر کشورهای اروپایی تفاوت بین متوسط کارخانگی که توسط زنان انجام میشود در مقایسه با مردان بسیار کمتر است.
در ایران نتایج تحقیقات موارد مشابهی را نشان میدهند. بهطور نمونه، نتایج تحقیقی که در میان ۲۴۱ زن متاهل ۲۰ تا ۵۰ ساله ساکن مناطق ۱، ۶، ۱۵ و ۱۶ تهران انجام گرفت، نشان داد که ۸۳ درصد از پاسخگویان نظافت روزانه خانه، ۶۲٫۷ درصد نظافت کلی خانه، ۸۰٫۵ درصد مسئولیت ظرفشویی، ۹۰٫۹ درصد مسئولیت آشپزی، ۴۱٫۵ درصد مسئولیت رسیدگی به درس بچهها، ۷۸٫۸ درصد مراقبت از بچهها در زمان بیماری، ۸۵٫۱ درصد شستن و مرتب کردن لباس فرزندان، ۶۲٫۷ درصد پذیرایی از مهمان، ۶۹٫۳ درصد جمعکردن میز غذا یا سفره، و ۸۳٫۴ درصد شستن سرویسهای بهداشتی را به تنهایی انجام میدهند. بهطور کل نتایج این تحقیق نشان میدهد که ۸۳٫۴ درصد از پاسخگویان به تنهایی مسئول کارهای خانگی در منزل هستند، باوجود آن که ۲۱٫۶ درصد از پاسخگویان شاغل بودند. یعنی بسیاری از زنان شاغل فشار مضاعفی را در انجام کار خانه و کار بیرون از خانه تجربه میکنند.
برخی از محققان اما اینها را کلیشههای قدیمیو تا حدی غیر دقیق میدانند. به طور مثال نتایج تحقیقی که در دانشگاه جورج میسن انجام شد نشان میدهد که الگویی همگانی از اینکه زنان بیش از مردان کارخانگی انجام میدهند وجود ندارد. بلکه این موضوع تنها با در نظر گرفتن عوامل دیگری به طور دقیق تر قابل بررسی و تحقیق است. بیش از ۱۷ هزار نفر در ۲۸ کشور مختلف جهان در تحقیق دانشگاه جورج میسن در این زمینه شرکت کردند. نتایج این بررسی نشان میدهد که مردان متأهل نسبت به دوست پسرها کمتر کار خانگی میکنند. بنابراین نتیجه گرفته میشود که ازدواج تأثیر مستقیمی بر تقسیم وظایف در خانه میگذارد. علاوه بر این زوجهایی با دیدگاه برابریخواهانه که نقشهای یکسانی برای زنان و مردان تعریف میکنند معمولا وظایف خانگی را به طور مساویتری برعهده میگیرند. با این وجود حتی در میان مردانی که نگاه فمینیستی دارند آنهایی که متأهل هستند کار خانگی کمتری نسبت به همسرانشان انجام میدهند. در نتیجه به نظر میرسد که ازدواج صرف نظر از دیدگاه افراد اثر منفی بر تقسیم عادلانه کارهای خانگی در میان زوجها میگذارد. جالب این است که حتی در جوامعی که نگرشهای فمینیستی بیشتری بین افراد جامعه وجود دارد (مانند سوئد) و هنجارهای اجتماعی بر تقسیم مساوی کارهای خانگی بین زنان و مردان تأکید میکنند مردانی که میزان بیشتری نسبت به شریک زندگیشان درخانه کار میکنند بیشتر از ناعدالتی ابراز نارضایتی میکنند.
در تحقیق دیگری دیده میشود که مردان با درآمد کمتر بیشتر از مردان با در آمد بیشتر به همسرانشان در کارهای خانه کمک میکنند.
با وجود همه تحولات که در دنیای مدرن دیده میشود، تحقیقات نشان میدهند همچنان بر اساس مناسبات رسمی یا غیررسمی زوجها و همچنین مشخصات اجتماعی و اقتصادی مردها و به علاوه هنجارهای اجتماعی متفاوت، زنان همچنان با فاصله بیشتری، بیش از مردان کارخانگی انجام میدهند.
باید دانست که کار خانگی زنان به طور مستقیم میتواند با خشونت علیه زنان و همچنین سوء استفاده از کودکان در ارتباط باشد. بسیاری از زنان چون به انجام کارهای خانگی مجبور بودهاند هرگز از انجام هیچکدام لذت نبردهاند، و چه بسا از انجام هر روزه آنها بیزار بودهاند. همچنین این امر میتواند نوعی خشونت اجتماعی محسوب شود. زنانه پنداشتن کار خانگی میتواند نوعی خشونت اقتصادی باشد، چرا که شما ساکن خانهای هستید که به طور مثال انجام خدمات خانگی آن، ماهانه یک میلیون تومان هزینه دارد. شما این کار را در طول ماه خودتان انجام میدهید، یا به عبارتی پانصد هزار تومان سهم خودتان را به جای هزینه کردن، کار انجام میدهید. اما تا آخر عمرتان هم سهم همسرتان برای هزینه خانه به شما پرداخت نمیشود، به این دلیل از پیش درست فرض گرفته شده که چون او مخارج شما را از جمله خوراک و پوشاک و مسکن تامین میکند، لزومی به پرداخت دستمزد برای کاری که به رایگان انجام میدهید وجود ندارد. حالا تصور کنید که شما کار خانگی را علاوه بر شغل بیرون از منزلتان انجام میدهید. یعنی حتی خرج خوراک و پوشاک و مسکن را هم شما مشترکا با همسرتان پرداخت میکنید، اما باز هم کار خانگی وظیفه کامل شماست و در ازای آن دستمزدی وجود ندارد. این موارد اشکالی از خشونت اقتصادیاند.
همچنین دختران معمولا در کارهای خانه به مادرشان کمک میکنند. اگر ساعات کار آنها را در انجام کارهایی مانند کمک برای آماده کردن صبحانه، چیدن و جمع کردن سفره صبحانه، شستن ظرفهای شام، جارو، گردگیری و نظافت خانه و پهن کردن لباسها روی بند وغیره را محاسبه کنیم به طور میانگین چهار ساعت در روز کار خانگی میکنند. اگر تعاریف رسمی مانند تعریف سازمان سازمان جهانی کار را معیار تعریف کارکودک قرار دهیم (انجام هرکاری که برای کودکان مضر باشد، حق کودکی، استعدادها و کرامت آنها را نادیده بگیرد و بر سلامت و رشد روانی و فیزیکی آنها به صورتی منفی تاثیر گذار باشد) دخترانی که در شرایطی بدون مشارکت برادران و پدر خود کار خانگی میکنند را نیز باید در شمار کودکانِ کار محسوب کنیم و این سوء استفاده از کودکان به حساب میآید.