@OpenStadiums
پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ ممنوعیتی برای ورود زنان به مکانهای ورزشی که مردان مسابقه میدادند وجود نداشت. پس از انقلاب کم کم از ورود زنان به ورزشگاه امجدیه جلوگیری شد و ورود آنها را به تنظیم قوانین جدید موکول میکردند.
آن چنان که حمیدرضا صدر در کتاب «روزی روزگاری فوتبال» (تهران: آویژه، ۱۳۷۹. شابک ۹۶۴-۶۶۵۲-۱۶-۶ ) مینویسد، دربی پاییز ۱۳۶۰، اولین باریست که رسماً از ورود زنان به ورزشگاه آزادی ممانعت به عمل میاوردند.
در سالهای دهه۶۰ گزارشهای پراکنده از زنانی موجود است که گاهی با اصرار توانسته اند با پوشش الزامی حجاب وارد ورزشگاه شوند و همچنان دخترانی که با لباس منتسب به پسرانه بخصوص در فصول سرد توانسته بودند بازیهای فوتبال مردان را ببینند.
در نیمه دوم دهه ۷۰ و همزمان با راهیابی ایران برای دومین بار به جام جهانی علاقهمندی و خواست زنان و دختران برای حضور در ورزشگاهها افزایش فوقالعاده ای داشت، در مراسم استقبال از تیم ملی آذر۷۶ نزدیک به ۴۰۰ زن با سماجت توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند.
در سال ۱۳۸۰ مجلس ششم موضوع ورود زنان به ورزشگاهها را در دستورکار بررسی خود قرار داد و نمایندگان مجلس علیالخصوص نمایندگان زن به اظهار نظر مثبت در این مورد پرداختند. در یک مورد طاهره رضازاده نماینده شیراز با استفاده از فرصت نمایندگی به تماشای مسابقه برق شیراز و السد قطر نشست و بر لزوم ورود زنان به ورزشگاهها در مصاحبههای بعد از بازی تأکید کرد.
به این ترتیب برای مدتی ورود زنان به ورزشگاهها در صدر اخبار ورزشی جا گرفت ولی با مخالفتهای جناح تندرو و مجتهدین مذهبی پیگیری نشد.
در این میان خبرنگاران زن از جمله اولین فعالین زن برای شکستن ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها بودند. برای مدت کوتاهی زنان خبرنگار میتوانستند با کارت خبرنگاری، بازیهای مردان را تماشا کنند و بازتاب آن در نشریاتشان از جمله نشریه جوان پسند «چلچراغ» باعث برانگیختن توجه دختران عاشق فوتبال شد، دخترانی که بعضاً با لباس منتسب به پسرانه به تماشای فوتبال میرفتند.
بازی مهم مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ تیم ملی ایران با تیم ملی ایرلند در آبان ۱۳۸۰ مبدأ تبعیض دیگری برای زنان ایرانی بود. در آن بازی گروه محدودی از زنان ایرلندی توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند و تیمشان را تشویق کنند. این حضور زنان در ورزشگاه باعث بروز بحث و نقدهای زیادی در مطبوعات آن زمان شد. با توجه به حضور خبرنگاران خارجی مستقر در ایران روایتهای دست اولی از تجربه حضور آنها در ورزشگاهها نیز منتشر شد، از جمله تجربه خبرنگار زن ایتالیایی و « دلفین مینویی» خبرنگار زن ایرانی فرانسوی که هر دو هم از جو شورانگیز ورزشگاه نوشته بودند و هم از منع حضور زنان ایرانی در استادیوم.
بازی دوستانه ایران و آلمان در ۱۸ مهر ۱۳۸۳ نقطه شروع اعتراض آشکار زنان به ممنوعیت ورود به استادیومها در مقابل ورزشگاه آزادی بود. تعدادی از خبرنگاران زن که با تهیه بلیت قصد ورود به ورزشگاه داشتند، با برخورد شدید ماموران مواجهه شدند و مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، در حالیکه زنان آلمانی به راحتی وارد ورزشگاه شده بودند. بازتاب این خبر در نشریات باعث شکایت نیروی انتظامی از نشریه چلچراغ شد که البته نشریه چلچراغ تبرئه شد.
در آستانه بازی صعود برای جام جهانی ۲۰۰۶ گروهی از کنشگران برابریخواه حقوق زنان، وکلای زن و خبرنگاران زن در نامهای به استانداری تهران و اداره تأمین اعلام کردند که خواهان ورود به ورزشگاه و تأمین امنیتشان در بازی ایران و بحرین در خرداد ۸۴ هستند. در روز بازی که تنها ۱۰ روز پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری بود این گروه از زنان با روسریهای سفید در مقابل استادیوم آزادی تجمع کردند و با در دست داشتن پلاکاردهایی که شعارهای برابریخواهانه روی آن نوشته بود، به بحث با نیروهای امنیتی برای ورود به ورزشگاه پرداختند. در هنگام ورود اتوبوس تیم ملی بحرین مسوولان به ناچار مجبور به باز کردن گیت ورودی شدند و در هنگام بستن آن با مقاومت زنان پشت گیت روبرو شدند. در این کشمکش پای یکی از زنان شکست و سرانجام پس از هماهنگی با ۴ نهاد مختلف از جمله حراست تربیت بدنی، حراست ورزشگاه آزادی و گارد ریاست جمهوری این گروه از زنان بالاخره توانستند در نیمه دوم برای اولین بار به تماشای یک بازی ملی بشینند. جالب اینجاست که رییس سازمان تربیت بدنی که خود نامزد ریاست جمهوری بود به تعدادی از هنرپیشگان زن سینما اجازه حضور در ورزشگاه در همان بازی را داده بود.
این موفقیت باعث ایجاد «کمپین ورود به استادیوم» شد که در آن زمان به نام «روسری سفیدها» شناخته میشد. هیجان حضور در جام جهانی و فعالیت جامعه مدنی باعث زنده نگه داشتن این موضوع برای چندین ماه در مطبوعات و هم افکار عمومی شد. در اسفند ۸۴ در بازی دوستانه با کاستاریکا تعداد قابل توجهی دختر نوجوان برای اعتراض به ممنوعیت حضور زنان در ورزشگاهها به پشت درهای استادیوم آزادی آمدند و با گروه روسری سفیدها همراه شدند. اما نه تنها نتوانستند وارد ورزشگاه شوند که پس از اینکه مورد فحاشی و ضرب و شتم مأمورین قرار گرفتند و از آنها توسط تصویربرداری شد، با اتوبوسی به بیرون از شهر برده شدند. آنها دوباره به سمت درهای استادیوم آزادی برگشتند ولی بازی به انتها رسیده بود. نشر خبر این برخورد باعث نقدها و حتی گزارشهای تلویزیونی شد. گزارشگر شبکه خبر در از «علی آبادی» رییس سازمان تربیت بدنی پرسید «چه برنامه ای برای حضور زنانی که مطالبه حضور در ورزشگاه دارند، دارید؟» و با پاسخ قانع کنندهای مواجه نشد. این خبرنگار به علت طرح این سوال مدتها ممنوع التصویر بود. تعدای از روسری سفیدها از نیروی انتظامی به دلیل ضرب و شتم دختران شکایت کردند که البته به نتیجه نرسید.
در ابتدای سال ۱۳۸۵ رییس جمهور وقت، محمود احمدینژاد در دستوری به رییس سازمان تربیت بندی از او خواست ورزشگاهها را برای ورود زنان مهیا کند. این دستور چندان مورد استقبال کنشگران مدنی قرار نگرفت و آن را در راستای سیاستهای پوپولیست احمدینژادی طبقهبندی کردند و ترس از آن داشتند که با مخالفتهای آشکار امکان پیگیری مطالبه ورود زنان به ورزشگاه به طور کلی از بین برود. ترسی که به حقیقت پیوست و جناح تند رو در نشریاتی مثل کیهان به شدت به این دستور حمله کردند، نمایندگان مجلس و تعدادی از مراجع (از جمله فاضل لنکرانی) واکنشهای تندی به این دستور نشان دادند و گفتند «ورود زنان به ورزشگاهها جایز نیست». در آخر هم رهبر جمهوری اسلامی مخالفت خود را با حضور زنان با عنوان « به صلاح نیست» آشکارا اعلام کرد. پس از این اتفاقات هرگونه فعالیت و اعتراض زنان به معنای مخالفت با حرف ولی فقیه و مراجع تلقی میشد.
در خرداد ۸۵ همزمان با آخرین بازی ایران پیش از حضور در جام جهانی آلمان، زنان برای آخرین بار در مقابل ورزشگاه آزادی دست به اعتراض زدند و این بار با رفتار به مراتب خشونتبارتری مواجه شدند. مأموران زن و مرد به ضرب و شتم شدید زنان معترض دست زدند، در حالی که آنها تنها با روسریهای سفیدی که روی آن نوشته شده بود «سهم زن نیمی از آزادی» روبروی در غربی ورزشگاه آزادی روی زمین نشسته بودند.
در مرداد ۱۳۸۵ کمپین حق ورود به ورزشگاهها، نامهای به فیفا و ای اف سی ارسال کرد و به ضمیمه آن توماری با صدهزار امضا فرستاده شد. درخواست کمپین این بود که مقامات بین المللی فوتبال باید به این تبعیض پایان دهند.
از آنجا که احتمال دستگیری و رفتار خشونتآمیز بالا بود، فعالیت کمپین در بازی دوستانه ایران با کره شمالی در آبان ۸۵ به پخش کردن تراکت در میدانهای آزادی و صادقیه که مرکز تجمع هواداران مرد و اتوبوسهای ورزشگاه آزادی بود، محدود شد. ولی حتی همین پخش تراکتهای اطلاع رسانی باعث دستگیری دو نفر از اعضای روسری سفیدها و چندین ساعت بازجویی در پلیس امنیت شد.
از طرفی اکران محدود فیلم «آفساید» درباره حضور زنان با لباس منتسب به پسرانه در ورزشگاه آزادی، ساخته جعفر پناهی و حضورش در جشنوارههای جهانی بار دیگر موضوع ممنوعیت ورود زنان به استادیومها را در سطح ملی و جهانی مطرح کرد. پناهی در آذر ۸۵، جایزه خود از جشنواره فیلم اسلوونی برای این فیلم را به روسری سفیدها تقدیم کرد.
از آن پس به مدت دو سال هیچ نشریه و خبرنگاری اجازه نوشتن در مورد ورود زنان به ورزشگاه را نداشت. در این زمان فعالیت کمپین استادیوم به سمت جمعآوری مدارک و ارسال برای فیفا و ایافسی و اطلاع رسانی آنلاین در مورد اتفاقات این حوزه معطوف شده بود. در هر بازی بین المللی، گروه کوچکی از اعضای کمپین استادیوم، خود را به ورزشگاه رسانده و ممنوعیت ورود زنان را مستند میکردند. این مستندات به ایافسی پست میشد. کمپین با ساخت مستند «۹۰ دقیقه برابری» نشان دادند چگونه یک زن با تغییر قیافه میتواند وارد ورزشگاه شود.
در زمستان ۸۷ در بازی مهم ایران و کره ۴ نفر از اعضای کمپین استادیوم به همراه گروه زنان کره ای وارد ورزشگاه آزادی شدند. هرچند در اواسط بازی به علت نشان دادن نوشتههایی در رابطه ورود ممنوعیت زنان ایرانی تحویل حراست تربیت بدنی شدند، ولی توانستند تا پایان بازی در ورزشگاه حضور داشته باشند. خبر این حضور، بعد از مدتها اولین خبری بود که در مطبوعات در مورد ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها انتشار یافت.
در خرداد ۸۸ و پیش از حوادث دهمین انتخابات ریاست جمهوری، روسری سفیدها دومین نامه خود را به فیفا و ایافسی فرستادند. مضمون این نامه این بود که علی رغم تمام اطلاع رسانیهای گذشته هیچگونه فعالیتی در زمینه امکان ورود زنان ایرانی به ورزشگاهها توسط فیفا و ایافسی صورت نگرفته است.
در جریانات بعد خرداد ۸۸ بعضی از اعضای کمپین استادیوم به بهانه سایر فعالیتهای خود در حوزه حقوق زنان موقتاً بازداشت و مجبور به ترک کشور شدند. سایر افراد گروه به علت فشار امنیتی شدید و نبود فضا برای فعالیت، فعالیت خود را متوقف کردند.
در بخش بعدی به فعالیتهای کمپین ورود به استادیومها پس از انتخابات میپردازیم.