نوشته سوده راد، بازنشر از مجله تابلو
حالا نزدیک به یک سال از آغاز جنبش #metoo یا #من_هم میگذرد. جنبشی که یک بار دیگر سکوتها را شکست و رنج قربانیان و بازماندگان تجاوز و آزار جنسی را به رسمیت شناخت. جنبشی که موجب شد پرده از پشت صحنهی فیلمهای کارگردانهای معروف و حتی دارندگان جایزهی ادبی نوبل برداشته شود. هرچند این جنبش آنطور که در غرب به جنبشی اعتراضی و افشاگرانه تبدیل شد، در ایران مورد استقبال جمعی قرار نگرفت اما اخبار تجاوز به کودکان و نیز تجاوزهای دستهجمعی و یا سریالی توجه عموم را به موضوع جلب کرد. از میان دلایل متعدد و مهم استمرار این سکوت میتوان به نبود حمایتهای قانونی و اجتماعی از افرادی که مورد تعرض واقع میشوند اشاره کرد.
واقعیت این است که در ایران امروز، «فرهنگ تجاوز» هر روز و از راههای متنوع توسط حکومت تقویت میشود و در شرایطی که دسترسی به اطلاعات آزاد با فشار سانسور و فیلترینگ محدود است، تلاشها برای تغییر این فرهنگ به اندازهای که باید و شاید موثر نیستند.
اما فرهنگ تجاوز چیست؟ بنا بر تعریف مرکز زنان دانشگاه مارشال، «فرهنگ تجاوز محیطی است که در آن تجاوز متداول است، خشونت جنسی علیه زنان عادیسازی شده است و در رسانهها و فرهنگ عمومی توجیه میشود. فرهنگ تجاوز از طریق زبان زنستیز، شیانگاری بدن زنان و افسانهای کردن خشونت جنسی تداوم مییابد و به این ترتیب جامعهای میسازد که حقوق و امنیت زنان را نادیده میگیرد.»
وقتی این تعریف و تعاریف مشابه را میخوانیم باید یادمان باشد که تاکید آنها از تجاوز و تعرض به «زنان» به عنوان یک گروه اجتماعی، از این واقعیت میآید که در تمام کشورها و آمارهای جهانی و بینالمللی، زنان بالاترین تعداد قربانیان را تشکیل میدهند. یکی از مهمترین دستاوردهای جنبش «من هم» اشاره به این واقعیت بود که تنها بخش بسیار کوچکی از تعرضها گزارش میشوند، به تنظیم شکایت میرسند و نهایتا تعداد اندکی به صدور حکم منتهی میشوند. تلخ است که بدانیم «دعوت به سکوت» و «رعایت شرم و حیا» یکی از ارکان تربیت «دختران» و تجربهی زیسته «زنان» است. به همین خاطر است که این روزها غیر از تلاش برای توانمندسازی زنان و دختربچهها برای اعتراض به تعرض و آزار جنسی تلاش میشود مردان هم آموزش ببینند تا فرهنگ تجاوز ریشهکن شود. اولین گام برای این تغییر دانستن و آشنایی با مفاهیم است تا آنها را بشناسیم، دربارهشان صحبت کنیم، از وقوعشان پیشگیری کنیم و بدانیم با چنین شرایطی چه کنیم.
کلیدواژهی اصلی در تعریف و بررسی وقوع جرم جنسی و جنسیتی در دستگاه قضایی، «رضایت» است. اما در کشوری چون ایران تجاوز بین همسران معنی ندارد چون امضا سند ازدواج و عقدنامه اعلام رضایت مادامالعمر، بهویژه از سوی زن برای برقراری روابط جنسی است. آنچه در قانون ایران تعریف میشود، «تجاوز به عنف» است که تنها ممکن است در روابط جنسی خارج از ازدواج دایم یا موقت رخ بدهد. بدین ترتیب «تجاوز» با مفهوم و جرم «زنا» گره میخورد و فرد مورد تعرض راه سختتری برای اثبات وقوع جرم پیشرو دارد. ادعای فردی که مورد تجاوز قرار گرفته جزو قراین و شواهد صدور حکم برای قاضی است اما او باید ثابت کند که به برقراری رابطه رضایت نداشته است و برای این کار به چهار شاهد در وقوع جرم تجاوز در دادگاه نیاز دارد. اما از سوی دیگر«علم قاضی» که بر اساس شواهد و یا اظهارات فرد یا افرادی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند به دست میآید برای صدور حکم «زنای عنف» کافی است.
در قانون جمهوری اسلامی ایران در مادهی ۸۲ قانون مجازات اسلامی، مجازات تجاوز به عنف اعدام تعیین شده است. البته در این قانون نه تنها تجاوز به همجنس هیچ جایگاهی ندارد که چنین رابطهای جرمانگاری هم میشود.
وقتی دادگاه لری نسار، پزشک ورزش تیم ملی ژیمناستیک دختران ایالات متحده آمریکا به اتهام تعرضهای مستمر و متعدد، به دختران ورزشکار تیم ملی در صدر اخبار ایالات متحده بود، نیاز به آشنایی با تعریف واژههای تجاوز، آزار جنسی، تعرض، سواستفاده و دستمالی جنسی بیش از پیش احساس شد.
سارا کوک، لیلا کرتینا و مری کاس، سه استاد دانشگاه که چندین دهه در این حوزهها پژوهش و کار کردهاند تعاریف این واژهها را یادآوری کردند. هرچند در هر کشوری تعاریف متفاوت هستند و قوانین حقوقی و جزایی بر اساس همان تعاریف نوشته و اجرا میشوند اما تنها میزان حساسیت قوانین به خشونتهای جنسی و جنسیتی است که حد و مرزها را تعیین میکند.
سواستفادهی جنسی
سواستفادهی جنسی واژهای است که برای اشاره به رفتار جنسی در قبال کودکان و نه بزرگسالان استفاده میشود. رضایت برای برقراری هر نوع از رابطهی جنسی برای کودکان زیر سن قانونی مفهومی ندارد. هرچند سن بلوغ قانونی در هر کشوری و حتی ایالت به ایالت در آمریکا متفاوت است. به این ترتیب هرگونه رفتار جنسی با کودکان مصداق سواستفادهی جنسی است. رابطه یا رفتار جنسی با کودکان میتواند اشکال متفاوتی داشته باشد. دستمالی و لمس جنسی بدن یا اجبار کودکان برای لمس اندام جنسی و یا رفتار جنسی، تماشای اندام جنسی و یا فعالیتهای جنسی از جمله این رفتارهای جرمانگاری شده هستند. متاسفانه در ایران نه آموزشهای سیستماتیک پیشگیری برای کودکان و والدین وجود دارد و نه قوانینی که از کودکان مورد تعرض قرار گرفته حمایت سیستماتیکی کند.
تجاوز جنسی
در سالهای اخیر در چندین کشور، بهویژه با تلاش جنبشهای برابریخواه و فشار افکار عمومی، تعریف تجاوز جنسی به روز شده است. غیر از شرط نبود «رضایت» در برقراری رابطهی جنسی، آنچه در همهی تعاریف مشترک است، اتفاق «دخول» است. دخول میتواند توسط آلت جنسی فرد متجاوز و یا توسط هر شی دیگری صورت بگیرد.
در سال ۲۰۱۲، پلیس فدرال آمریکا یا افبیآی تعریف تجاوز را به این صورت به روز کرد:
«دخول با هر اندامی از بدن و یا شی به واژن و یا مقعد، فارغ از میزان آن، یا دخول دهانی با اندام جنسی به فرد دیگری بدون رضایت قربانی.»
همانطور که میخوانیم، قانون جدید ایالات متحده آمریکا جنسیت و یا جنس خاصی را برای متجاوز و یا فرد مورد تجاوز مشخص نکرده است. به این مفهوم که هرکسی، با هر جنس و جنسیت و گرایش و رفتار جنسیای میتواند قربانی تجاوز باشد. این قانون هیچ اشارهای هم به نوع رابطهی متجاوز با فرد مورد تجاوز نمیکند و به این ترتیب امکان بروز تجاوز جنسی را بین زوجهایی که به هر نوعی در یک رابطهی عاطفی و یا جنسی هستند به رسمیت میشناسد.
وجه مشترک تعاریف «تجاوز» تاکید بر کلمه و مفهوم «رضایت» است. رضایت در برقراری رابطهی جنسی میتواند با نشنیده گرفتن «نه» یا «بسه» یا «نمیخواهم» رخ بدهد و یا با اعمال قدرت فیزیکی و بدنی برای ثابت نگه داشتن بدن قربانی تجاوز. سکوت و یا عکسالعمل بدن فردی که از نظر فیزیکی و یا روانی و یا به دلیل تهدید قادر به اعلام رضایت یا نارضایتیاش برای برقراری رابطه نیست، نمیتواند حمل بر رضایت شود. بسیاری از تجاوزها در شرایطی رخ میدهند که قربانی نمیتواند نارضایتیاش را دربارهی آنچه ممکن است برای بدنش رخ دهد اعلام کند.
باید توجه داشت که ممکن است بدن فردی که مورد تجاوز قرار میگیرد برانگیخته شود اما برانگیختگی جنسی هم عامل فیزیکی دارد و هم عامل روانی. تحریک بدنی شرط لازم برای برقراری رابطهی جنسی است ولی شرطی کافی نیست.
تعرض جنسی
در بسیاری موارد به خصوص وقتی اخباری در رسانههای جریان اصلی دربارهی تجاوز پوشش داده میشود، این واژه جایگزین میشود و این شبهه به وجود میآید که تعرض جنسی همان تجاوز جنسی است. اما برخلاف تعریف مشخص و محدود تجاوز جنسی، تعرض جنسی یک واژهی چتری برای اشاره به رفتارهای جنسی مجرمانهی فرد است. از بوسیدن و لمس دیگری بدون رضایت فرد، خود را به فرد دیگری مالیدن، دستمالی و یا اجبار قربانی برای لمس جنسی فرد متعرض تا عمل تجاوز. به این ترتیب تجاوز یکی از انواع تعرضهای جنسی است.
«خشونت جنسی» ترکیب واژهی دیگری است که به جای «تعرض جنسی» به کار میرود و از تعرض جنسی هم وسیعتر است. خشونتهای جنسی هنوز در بسیاری از کشورها جرمانگاری نشدهاند و یا به اندازهی کافی شناخته شده نیستند، اما به شدت باعث آسیب و ضربههای جبرانناپذیر روحی میشوند.
خشونت جنسی شامل رفتارهای جنسی که تماس و لمس در آنها وجود ندارد هم میشود. برای مثال سوت زدن، متلکپرانی، فشار و اصرار برای برقراری هر نوع از رابطهی جنسی، اظهارنظرهای نامربوط، فحاشیهای جنسی و بدزبانیهای جنسی، چه در اماکن عمومی و چه در فضای مجازی از جمله رفتارهای تعرضآمیز جنسی هستند. به اشتراک گذاشتن تصاویر برهنه از اندام جنسی در پست الکترونیک و یا پیامهای خصوصی در شبکههای اجتماعی و حتی اصرار و فشار برای نگاه کردن به بدن برهنهی دیگران در طول رابطهی جنسی از مصادیق تعرض جنسی است.
آزار جنسی
آزار جنسی حتی از تعرض جنسی هم دربرگیرندهتر و وسیعتر است و شامل سه نوع رفتار غیرقابل قبول است.
نوع اول «اجبار جنسی» است که به تلاش آشکار یا پنهان برای برقراری رابطهی جنسی با مشروط کردن شرایطی معنا مییابد «با من میخوابی یا اخراجت میکنم» یکی از مشخصترین مثالهای «اجبار جنسی» است اما رایجترین مثال هم نیست.
نوع دوم و رایجتر آزار جنسی، «توجه جنسی ناخواسته» است. توجه جنسی ناخواسته و بدون رضایت شامل لمس، به آغوش کشیدن، نوازش، بوسیدن و حتی درخواست بیوقفه برای رفتارهای جنسی و یا ایجاد رابطهی دوستی بدون رضایت فرد است. باید توجه داشت که افراد ممکن است به روشهای مختلفی برای ایجاد روابط جنسی و یا عاطفی در محیطهای کاری پا پیش بگذارند، اما همهی آنها آزار جنسی نیستند. مرز تشخیص ابراز علاقه و آزار جنسی، رضایت فردی است که به او ابراز میل میشود. تنها در صورتی که این رفتارها مستمر و شدید باشند و فرد مقابل به هر دلیلی به آن تمایل نداشته باشد میتوان گفت فضای کاری، فضایی با سواستفادهی جنسی است.
همانطور که میتوان فهمید، توجه جنسی ناخواسته میتواند شامل تعرض جنسی و حتی تجاوز هم بشود. کارفرمایی که با زور و فشار کارمندی را که رضایت و اشتیاقی ندارد ببوسد و یا لمس کند هم مصداق «توجه جنسی ناخواسته» است و هم مصداق «تعرض جنسی».
سومین و رایجترین نوع آزارهای جنسی، «آزار جنسیتی» یعنی تحقیر و آزار فرد به دلیل جنسیت او بدون دخالت علاقه و میل جنسی است. آزار جنسیتی میتواند شامل به کاربردن الفاظ یا تصاویر جنسی باشد. برای مثال اظهارنظرهایی تحقیرآمیز و یا توهینآمیز دربارهی بدن و یا رفتارهای جنسی افراد، استفاده از واژهها یا اسامی آلتهای جنسی منتسب به یک جنسیت به عنوان ناسزا هم بخشی از آزارهای جنسیتی است. این دسته از آزارها نه به دلیل جنسی بودن که به دلیل تحقیر بر اساس جنس و همان جنسیتهنجاری رایج در جامعه، غیر از جنسیتزدگی، آزار جنسی هم تلقی میشوند.
با اندکی تعمیق در این تعاریف متوجه میشویم چطور یک رفتار یا حرف میتواند در دستههای مختلفی از تعاریف قرار بگیرد.
میتوانیم بگوییم خوشبختیم که در عصری زندگی میکنیم که حساسیت به برابری و برابریخواهی چنان بالا رفته است که موضوع تعرض و آزارهای جنسی به موضوعی برای تفکر و تعمق بیشتر تبدیل شده و نهتنها در فضای رسانههای اجتماعی که در خانه و جمع دوستان هم موضوع گپ و گفت است. گام اول برای تغییر قوانین، به رسمیت شناختن تجربهی قربانیان و رفتار خودآگاه و ناخودآگاه ما در بستر فرهنگ تجاوز است. یادمان نرود که تجاوز، آزار و تعرض جنسی در میان همهی طبقات جامعه و در همهی کشورهای دنیا وجود دارد و تنها فرهنگ و قانون و نحوهی جرمانگاری آن در هر کشوری و طبقهای متفاوت است و هنوز هم «نه، یعنی نه» شعار و خواستهی جنبشهای فمینیستی سراسر دنیاست.