در دورههای مختلف تاریخی یکی از قدرتمندترین ابزارهای نظام مردسالار و ایدئولوژی برترپنداری نژاد سفید برای به حاشیه راندن، دیگرسازی و اقلیتسازی هر گروهی به جز گروه غالب مردان ، استفاده از «حیوانانگاری» بوده است. استعمار و فرزند خلف آن سرمایهداری، بر پایه ارزشهایی چون غلبه بر طبیعت بنا شدند و فعالانه تلاش کردند هر آنچه را منتسب به غیر مردان یا غیرِ سفیدان بود «وحشی»، «غیرمتمدن»، «غیر عقلانی» و در نتیجه «دون-انسان» معرفی کنند. در دورهای بسیار طولانی همزیستی با طبیعت و ارتباط نزدیک با حیواناتِ غیرِ انسان، مایه تمسخر و توجیهی برای سرکوب و به حاشیه راندن افراد بوده است که رد پایش هنوز در شعارهایی با مضمون «ما هم انسانیم» دیده میشود. شعاری که پای ثابت تلاش برابریخواهان برای دیده شدن و به رسمیت شناخته شدن گروه تحت تبعیض است.
برای مثال «حقوق زنان، حقوق بشر است»، شعاری که بارها شنیدهایم و دیدهایم و به عنوان یکی از شعارهای قدرتمند جنبش برابریخواه زنان شناخته میشود، اشارهای به همین تلقی غیرانسان از زن است. مشابه این شعار در جنبشهای برابریخواه دیگر هم استفاده میشود. همین پیوند دردناک نابرابری با حیوانسازی است که بحث حقوق حیوانات را برای بسیاری از فعالان برابریخواه به موضوعی حاشیهای و حتی ناخوشایند تبدیل میکند. برخورد وگانیسم سفید کاپیتالیستی با مبحث حقوق حیوانات هم به این موضوع دامن زده است و واکنش تدافعی بسیاری از فعالان برابریخواه را برانگیخته است. شبکههای اجتماعی پر است از مردان وگانی که از مقایسه مستقیم شرایط گاوها در دامداریها با «تجاوز به زنان» ابایی ندارند.
بازنشر تصاویر تجاوز به زنان، بخصوص وقتی مردی آن را منتشر میکند، امری خشونتآمیز است، چرا که بازتولید رابطهی نابرابر تاریخی است. مسئله تجاوز و خشونت علیه بدن زن هنوز با پیوستن به تاریخ فاصله زیادی دارد و مواجهه با آن نه یک ترس قدیمی، که درد و وحشتی زنده و امروزی را برمیانگیزد. وحشتی که خود مرد بازنشر کننده نه تنها از آن مصون است که خواسته یا ناخواسته در عادیسازی و بیاهمیت نشان دادن آن نقش دارد، به این ترتیب میتوان فهمید که چرا موضوع سرکوب غیرانسانها همواره توسط بسیاری از فعالان برابریخواه پس زده شده و با آن نه مانند یک اولویت، بلکه مانند باری اضافه بر دوش مبارزانِ دستیابی به حقوق انسانی برخورد شده است. با این وجود این مقاله استدلال میکند که جنبش حقوق حیوانات و ضدیت با گونهگرایی، نه بار اضافهای بر دوش فمینیسم بلکه تکه مهمی از پازل «اینترسکشنالیتی» (درهمتنیدگی) بوده و اتفاقا مسئلهای فمینیستی است. فراتر از آن، وقتی میبینیم که حیوانسازی نقشی کلیدی در ریشهایترین لایههای انواع سرکوب ایفا میکند، میتوان ادعا کرد که بدون پرداختن به تعریف حیوان و حیوانیت، بحثی ریشهای و عمیق در فمینیسم نادیده گرفته میشود. این گفتار تلاشی است برای اینکه نشان دهیم که تقابل با استثمار و سرکوب حیوانات غیرِ انسان نه به عنوان یک پیوست به فمینیسم (و دیگر جنبشهای برابریخواه)، بلکه به عنوان یکی از پایههای اصلی آن برای بررسی صحیح مردسالاری و برترپنداریِ نژادی ضروری است.
فمینیسم تقاطعی یا اینترسکشنال تلاش میکند «نقطه تقاطع» ساختارهای سرکوب را در نظر بگیرد و به این ترتیب درک بهتر و جامعتری از این ساختارها ارائه کند. باید در نظر داشت که برهمکنش ساختارهای سرکوب، راههایی نیستند که تنها در نقاطی با هم تلاقی کنند؛ بلکه انواع سرکوب بیشتر شبیه لایههای روی هم انباشتهای هستند که ساختارهای جدیدی میآفرینند(۲). به این ترتیب در بررسی آنها به صورت خطوط جداگانه متقاطع، ریشهها و بنیان مشترک آنها نادیده گرفته میشود. مهمتر اینکه تجربه گروههای اجتماعی که تحت تبعیضهای متعددی هستند تنها در آن «نقاط» تلاقی است که معنا مییابد و همچنان حالت پیشفرض بر گروهی متمرکز است که از بیشترین امتیاز برخوردارند. با بررسی دوگانه انسان و حیوان میتوانیم تصویر واضحتری از این ساختار پیچیده به دست آوریم. در نوک این هرم چند بعدی، انسان ممتاز به عنوان «او که مجموعه امتیازات از آن اوست» قرار گرفته، و در کف آن، حیوان به عنوان آن (و نه او) که از همه این امتیازات محروم و مهجور مانده، حتی فریادش صداهایی نامفهوم و خالی از منظور و معنا شنیده میشود، بودنش قابل مصرف و دورریختنی است و هدف از وجودش خدمت به انسان است. حتی فراتر از آن، برای حیوان، قربانی شدن و مصرف شدنِ آخرین ذره وجودش، منتهای سعادت و کمال غایی پنداشته میشود.
درست به همین دلیل است که تجاوز و خشونت علیه زنان بخشی از طبیعت دنیا تلقی میشود و مرگ همه مهمانان یک عروسی در کابل، اشتباه ساده جنگندههای ائتلاف (۱۰و ۱۱)! و همین طور است که تصویر کودک سیاهپوست خشکیده از گرسنگی یکی از صدها تصویری است که لابلای صفحات مجلات میبینیم ولی هرگز تصویری از جسد سفیدپوستان در شرایطی که با شأن و منزلت «انسانی» همخوان نیستند منتشر نمیشود (۱۱). در چنین ساختاری تلاش ما برای اینکه به گوش راس هرم برسانیم که «ما هم انسانیم» از اساس تلاشی بیهوده است، چرا که هنوز تلاش تکتک ما بر دیده شدن، شنیده شدن و شناخته شدن توسط سرکوبگر بنا شده است و در رقابتی بیسرانجام برای جلب نظر او به ابزاری برای حیوانسازی دیگری تبدیل میشویم.
با نپذیرفتن هرم انسان-حیوان، اکوفمنیسم ابزاری جدید برای دست یافتن به ریشههای مشترک ساختارهای سرکوب معرفی میکند. آزادی و حقوق حیوانات مسئلهای فمینیستی، نژادی و طبقاتی است. بازپسگیری پیوندمان با دیگر ساکنان زمین، نه به شکلی که سرکوبگر تعریف و تعیین میکند بلکه به گونهای رهاییبخش، قدمی موثر در بیاثر کردن سلاح حیوانسازی است و پیوندی عمیق با استعمارزدایی از خوراک، زیست و کنشگریمان دارد (۱۳).
در این مقاله از واژهی اقلیتسازی (در مقابل اقلیت بودن) به طور فعال استفاده شده است. چرا که در واقع ما اقلیت نیستیم بلکه اقلیتسازی شدهایم، در حاشیه نیستیم بلکه به حاشیه رانده شدهایم (۲) و این موضوع یادآور این نکته است که کنشگریمان میتواند مبتنی بر «پذیرفته شدن» توسط سرکوبگر نباشد. بخش بزرگی از کنشگری فمینیستی، نژادی و طبقاتی حول توضیح دادن و قانع کردن سیستم موجود برای پذیرش ما به عنوان «انسان» شکل گرفته است و بنابراین استعمارزدایی از کنشگری این اجازه را به ما میدهد تا تحلیل و توصیفمان از تجربه زیسته خود را با دید و دریافت سیستم موجود از آن تجربه اصیل، یکی ندانیم. وقتی رنج حیوان، بخشی از کنشگری ما باشد، محوریت از «آنکه سرکوب میکند» به «او که سرکوب میشود» تغییر مییابد. دیگر تجربه آنکه رنج میبرد بر اساس معیارهای سرمایهداری (ارزش اقتصادی، بهرهوری، توانایی حل مسئله، قدرت، ثروت و …) ارزشگذاری نمیشود بلکه میزان خود تجربه اوست، آنگونه که او لمس میکند.
در برگرفتن حقوق حیوانات در اکوفمنیسم به معنی تغییر صرف از الگوی غذایی جانوری به گیاهی نیست. عدالت غذایی هرچند به عنوان یکی از نتایج این تغییر نگرش دارای ارزش است، اما مهمترین دستاورد این رویکرد بازپسگیری مفاهیمی است که ما را به عنوان زن، رنگینپوست، رنگینکمانی، کارگر، مهاجر، کمتوان جسمی تعریف میکنند. با بازپسگیری این مفاهیم رابطهمان با عقلانیت، تمدن، طبیعت و دیگر ساکنان زمین را بر مبنای تجربهی خودمان بازتعریف میکنیم، نه بر مبنای دریافت سرکوبگری که از زیست ما بیشترین فاصله را دارد. به بیان دیگر، اکوفمنیسم از «انسان» محوریتزدایی میکند و او را بخشی از یک کل بزرگتر و پیچیدهتر در نظر میگیرد و به این ترتیب ریشهی سیستم سرمایهمحور سلطهگر موجود را هدف میگیرد. در چارچوب چنین رویکردی در اکوفمنیسم، به جای رقابت فرسایشی بر سر نزدیک شدن به سرکوبگر، کنشگری متحد در مقابل «اقلیتسازی جمعی» شکل میگیرد. اقلیتسازی جمعی در اینجا یعنی در اقلیت قرار دادن اکثریت حقیقی به دست اقلیت غالب. چرا که واقعیت، هر چند بدیهی ولی نادیده انگاشته، این است که آنها که دیگرانگاری شدهاند «اقلیت» حقیقی نیستند و با هدف گرفتن ریشههای مشترک سرکوب میتوانند مقاومتی متحدتر و منسجمتر شکل دهند.
واژهنامه
حیوانسازی، حیوانانگاری: animalization
برترپنداری نژاد سفید: white supremacy
دیگرانگاری: othering
به حاشیه راندن: marginalisation
در اقلیت قرار دادن، اقلیتسازی: minoritization
فمینیسم تقاطعی/درهم تنیده: intersectional feminism
استعمار: colonialism
همنوعخواری: cannibalism
محوریت، در مرکز توجه قرار دادن: centerism
در بر گرفتن: inclusion
عدالت غذایی: food justice
استعمارزدایی: decolonization
بازپسگیری: reclaiming
دستکاری: manipulation
آزادی حیوانات: animal liberation
وگانیسم سفید: white veganism
انسانگرایی: humanism
گونهگرایی: speciesism
امتیاز: privilege
منابع:
[۱] https://www.instagram.com/p/CBJgRAFAIWh/
[۲] Ko, Aph. Racism as zoological witchcraft: A guide to getting out. Lantern Books, 2019.
[۳] Ahmed, Sara. “Beyond humanism and postmodernism: theorizing a feminist practice.” Hypatia 11.2 (1996): 71-93.
[۴] Ko, Aph, and Syl Ko. Aphro-ism: Essays on pop culture, feminism, and black veganism from two sisters. Lantern Books, 2017.
[۵] https://macholand.net/ecofeminism02/
[۶] https://macholand.net/ecofeminism03/
[۷] Adams, Carol J. The sexual politics of meat: A feminist-vegetarian critical theory. Bloomsbury Publishing USA, 2015.
[۸] http://veganfeministnetwork.com/50-shades-of-chicken/
[۹] http://veganfeministnetwork.com/meat-misogyny-the-sexual-politics-of-menugate/
[۱۱] https://tolonews.com/afghanistan/khalilzad-condemns-airstrike-herat
[۱۲] https://www.nytimes.com/2018/08/14/magazine/media-bodies-censorship.html
[۱۳] Polish, Jennifer. “Decolonizing veganism: On resisting vegan whiteness and racism.” Critical Perspectives on Veganism. Palgrave Macmillan, Cham, 2016. 373-391.
دانلود گاهنامه اسپکتروم: اکوفمینیسم