نویسنده: جنیفر رایت، منتشر شده در هارپرزبازار
هنوز خبری از کودکان مهاجری که دولت ترامپ از خانوادههاشان جدا کرد و گم شدند نیست. در سپتامبر ۲۰۱۸ خبرگزاری اسوشیتد پرس نوشت، مقامات فدرال چیزی حدود ۱۴۸۸ کودک مهاجر را گم کردهاند. بعد از جدا کردن کودکان مهاجرین غیرقانونی از خانوادههایشان آژانس فدرال آنها را تا زمان دریافت مدارک قانونیشان از دادگاه مهاجرت به خانوادهها و حامیان میسپارد. حتی بعد از توقف دستور جداسازی کودکان مهاجر از والدینشان توسط دادگاه باز این جداسازی ادامه پیدا کرد. در واقع باید پذیرفت که آنها نمی توانند وضعیت کودکانی که از خانواده هایشان جدا کرده اند را پیگیری کنند اما دوره ی قاعدگی دختران مهاجر را به راحتی دنبال می کنند.
دخترهای نوجوان بعد از بازداشت شدن فرم بلند بالایی شامل جزئیاتی دربارهی چرخه قاعدگی، حامله بودن یا نبودن و علت بارداریشان (اینکه آیا به دلیل تجاوز بوده یا نه) پر میکنند. برخی از این دخترها فقط ۱۲ سال دارند. شاید دولت برای پیگیری اینکه زنی باردار است یا نه دلیل خوبی داشته باشد اما پرسیدن علت بارداری بنظر دلیلی جز ممانعت از اقدام آنها برای پایان داوطلبانه به بارداری ندارد.
این تحقیقات توسط Scott Lloyd اسکات لوید مسئول باز اسکان پناهندگان در اوج دوران دستور جداسازی کودکان مهاجر از والدینشان، و همچنین یکی از مخالفان عمل پایان دادن اختیاری به بارداری انجام شده. اسکات لوید اعتراف کرده که این دختران جوان را با اصرار مجبور به ادامه بارداریشان کرده. یکی از دخترانی که به دلیل بارداریاش تحت محافظت ویژه بوده و اجازه پایان دادن به بارداری را به او نداده بودند اعلام کرده که به خودکشی فکر میکند. این موضوع به Lloyd اطلاع داده شده و او در پاسخ گفته « پزشک رفتار شخص را نامناسب تشخیص داده اما مادامی که جنین تحت مراقبت تیم پزشکی است مشکلی نخواهد بود. اگر شخص بعد از جلسه “مشاوره مذهبی” همچنان درخواست سقط جنین داشته باشد مجبور به دریافت رضایت والدین خواهیم شد.» چون گویا تصمیم برای پایان دادن به بارداری نسبت به مادر شدن نیاز به بلوغ بیشتری دارد.
البته نیازی به یادآوری نیست که اگر گرفتن رضایت والدین برای شخص آسان بود اصلاً در حین بارداری مهاجرت نمی کرد. ACLU اتحادیه ی آزادیهای مدنی آمریکا است که سالها است که برای حقوق فردی و آزادی تحت قوانین ایالات متحده آمریکا فعالیت میکند. این سازمان دولت را برای قانون منع پایان دادن اختیاری به بارداری برای مهاجرین زیر سن برخلاف میل خودشان، به چالش کشید. اما بعد از مداخله ی ALCU همچنان ممانعت دولت از در اختیار قرار دادن امکانات برای پایان دادن داوطلبانه بارداری در دسترس مهاجرین ادامه پیدا کرد.
اما بیایید ببینیم اگر این بارداریهای ناخواسته به پایان نرسند، بعد از تولد چه اتفاقی برای این فرزندان ناخواسته می افتد؟ این سوال جواب ساده ای ندارد. بسیاری از کودکان مهاجر به سازمان Bethany Christian Services، سازمانی که صدها هزار دلار از بتسی دووس وزیر آموزش کابینه ترامپ دریافت کرده فرستاده شده اند، سازمانی که همانطور که از نامش پیداست بر ارزشهای مسیحی بنا نهاده شده و حتی ادعا شده که به خانواده های دگرباش فرزند نمی دهد. این شاید پاسخ را روشن تر کند.
دولت ترامپ پناهجویان را از فرزندانشان جدا میکند و بعد آنها را تهدید می کند که اگر رفتار مناسبی نداشته باشند فرزندانشان را به خانوادههای دیگر برای قبول فرزند خواندگی خواهند داد. بعد از اینکه بچهها شروع به زندگی با خانواده جدیدی میکنند برگشت آنها به خانوادهی قبلی که خانواده اصلی آنهاست نزدیک به صفر است. به گزارش اسیوشیتدپرس در فوریه ۲۰۱۹ جاناتان وایت، در رأس وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا اعلام کرده بازگرداندن کودکان از خانوادههای سرپرستشان به خانوادههای اصلی، آنها را دچار آسیب خواهد کرد و دولت باید تمرکز خود را بر کودکانی که هنوز در مرکز رسیدگی به سر میبرند و به فرزند خواندگی پذیرفته نشدهاند بگذارد.
حالا این سوال در ذهن پیش میآید که چه سودی در نگه داشتن این کودکان که به فرزند خواندگی خانوادههای مسیحی و دگرجنسگرا در خواهند آمد وجود دارد. طبیعتاً بخشی از آن نفع مالی خواهد بود. همانطور که کاترین جویس Kathryn Joyce در کتاب خود « بچه دزدها: نجات، قاچاق و انجیل جدید» به آن اشاره میکند «هزینههای سرسام آور که بابت به فرزندخواندگی گرفتن به سازمانها پرداخت میشود باعث افزایش جمع آوری کودکان بیسرپرست میشود. برخلاف آنچه سریال ما این هستیم This Is Us میخواهد ما از فرزند خواندگی باور کنیم، معمولا یک نوزاد تازه به دنیا آمده گوشه یک بیمارستان منتظر نیست که نجاتش بدهیم بلکه کودک به فرزند خواندگی قبول کردن فرآیندی طولانی از دوندگی بسیار در سازمانهای مختلف گرفته تا پرداخت مبلغی احتمالا حدود چهل هزار دلار است. این تقریبا برای خیلی از خانوادهها غیر ممکن است. پشت این داستان دلگرم کننده که میلیونها کودک منتظر هستند تا خانوادهای آنها را به فرزندی قبول کند این حقیقت پنهان شده است که هزینه به فرزندخواندگی قبول کردن کودکان سفید پوست و لاتین تبار چیزی حدود هشت هزار دلار گران تر از به فرزندی قبول کردن کودکان سیاه پوست است.
علاوه بر این جایگیر کردن کودکان در خانوادههایی که مقامات دولتی ترجیح میدهند، انتخاب همیشگی رژیمهای اقتدارگرا در تمام تاریخ بوده. رفتاری کلیشهای تا به طرفدارانت جایزه بدهی و اقشار به حاشیه رانده شده را مطیع و فرمانبردار خود کنی و مهر تاییدی بر اینکه کودکان امروز و جوانان آینده رژیم را حمایت خواهند کرد، چون با فرهنگ و ارزشهای منتخب رژیم بزرگ میشوند.
نه خیلی دور در تاریخ بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۳ در ارتش آرژانتین کودکان مخالفین را بعد از کشتن والدینشان به اسارت گرفته و به خانوادههای بدون فرزند طرفدار رژیم به فرزندخواندگی میدادند. حتی زنان باردار را در بازداشت خود نگه میداشتند تا فقط به همین منظور زایمان کنند. سازمان The Asociación Civil Abuelas de Plaza de Mayo یا « مادربزرگان پلازا د مایا» هنوز در بوینس آیرس دور هم جمع میشوند تا دنبال نوههایی که رژیم بعد از کشتن والدینشان از آنها گرفتهاند بگردند. تا امروز فقط ۱۲۸ نفر از ۵۰۰ نفر پیدا شدهاند.
گرفتن کودکان از اقشار به حاشیه رانده شده و سپردن آنها به خانوادههای صاحب قدرت در تاریخ آمریکا هم ریشه دارد. در ۱۹۵۸ “Indian Adoption Project” «پروژه فرزندخواندگی بومیان امریکا» کودکان بومیهای آمریکا را حتی بدون هیچ نشانهای از غفلت در تربیت یا نگهداری والدینشان از کودکان از ایشان گرفته و به خانوادههای غیربومی میدادند تا با آنها زندگی کنند. راجر سینت جان یکی از کودکانی که از خانوادهاش گرفته شده بود میگوید «ما به دور از اصالت و فرهنگ خودمان بزرگ شدیم و این آسیب خیلی بزرگی به زندگی ما زد. من همیشه عصبی و افسرده بودم.»
و حالا دوباره ما در همین نقطه ایستادهایم، با زنان بارداری که تحت نظارت دولتی، اطمینان حاصل میشود فرزندانی را به دنیا بیاورند که شاید مادری ۱۳ ساله آماده بزرگ کردنش نباشد. ما برای تردید درباره آینده این کودکان و اینکه به کجا خواهند رفت دلایل زیادی داریم. اگر دولت امریکا میتواند زنان به حاشیه رانده شده را وادار به زایمان کند و کودکانشان را به خانوادههای مورد تایید خود بدهد پس دیگر نیازی به شوخی رایج درباره اینکه آمریکا در حال تبدیل شدن به « سرگذشت ندیمه»ست نداریم چون در واقع این اتفاق افتاده. خوب نگاه کنید: ما فقط کلاههایشان را کم داریم.