حقوق حیوانات؛ اهرمی کلیدی یا باری اضافی بر دوش فمینیسم؟
12 اکتبر 2020
زنان و جنبش محیط زیستی پسماند صفر
13 اکتبر 2020

اگرواکولوژی و نقش آن در توانمند‌سازی زنان

The layered tea garden along the shoulder of the valley surrounded by green nature.

این مقاله نوشته ندا هوشنگ است که دراولین گاهنامه‌ اسپکتروم با موضوع بوم‌فمینیسم منتشر شده است.

امروز دیگر بحران تخریب زمین و فجایع ناشی از تغییرات اقلیمی واقعیتی انکار ناپذیر است و بخش دردناکی از این واقعیت تلخ، گسترش فقر غذایی است.

بر پایه داده‌های سازمان جهانی غذا ، طی چهار سال گذشته، بر دامنه‌ی سوءتغذیه در جهان افزوده شده است. در این میان، توجه به نقش زنان در چرخه تولید غذا، به عنوان گروهی که بیش‌ترین آسیب را از فقر غذایی متحمل می‌شود، اهمیت ویژه‌ای می‌یابد.

واقعیت این است که بخش قابل توجهی از نیروی کار جهان در «بخش کشاورزی» بر عهده زنان است. برآورد می‌شود بین ۵۰ تا ۶۰ درصد از مجموع کل غذای جهان را زنان تولید می‌کنند. در ایران نیز برابر آمارهای رسـمیِ سرشماری سال۱۳۹۰، سهم زنان روستایی در اشتغال ۱۲/۶ درصد بـوده اسـت اما در عمل حدود ۴۰ درصد از نیروی کار در بخش کشاورزی ایران زنان هستند.

پایان دادن به سوء تغذیه و دست‌يابی به توسعه پایدار، بدون مشارکت زنان کشاورز در تمامی عرصه‌ها، اعم از خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی امکان‌پذیر نیست. با این حال، زنان با وجود مشارکت بالا در فعالیت‌های کشاورزی، در مدیریت و سازمان‌دهی کار و نیز درآمد ناشی از فعالیت‌های خود سهم ناچیزی دارند. این در حالی است که این زنان با برخورداری از دانش و تجربه‌های بومی می‌توانند نقش برجسته‌ای در پایان دادن به فقر غذایی در جهان داشته باشند.

در این مقاله به تعریف علم اگرواکولوژی و نقش آن در توانمند‌سازی زنان کشاورز در همه ابعاد اجتماعی آن می‌پردازیم که در نهایت می‌تواند منجر به ایجاد امنیت غذایی، حفظ سلامت محیط زیست و پایان دادن به نابرابری جنسیتی شود.

 

اگرواکولوژی چیست

اگرواکولوژی، دانش کاربرد روش‌ها و مفاهیم بوم‌شناسی در نظام کشاورزی است با این حال نباید به آن صرفا به عنوان شاخه‌ای از علوم طبیعی نگریست، بلکه می‌توان اگرواکولوژی را به عنوان یک درخواست یا مطالبه اجتماعی نیز تعریف کرد. فعالان و كنشگران این عرصه سعی می‌کنند تا با به کارگیری روش‌های «کشاورزی محیط‌ زیست‌مدار»، عدالت اجتماعی را تقویت کنند و به نابرابری در چرخه تولید غذا پایان دهند.

ایده‌های اگرواکولوژی بر مقابله با روند خصوصی‌‌سازی منابع، به‌طور مشخص آب و زمین‌های کشاورزی، استوار است. برای مثال در ایران خصوصی‌سازی منابع را می‌توان در سدسازی‌های بی‌رویه و تخریب جنگل‌ها و مراتع برای جاد‌ه سازی و ویلاسازی که منجر به آسیب‌های بلند‌مدت به محیط زیست شده و پیامدهای اجتماعی-اقتصادی زیان‌باری برای مردم محلی و کشاورزان دارد، مشاهده کرد.

اگرواکولوژی‌ رویکردی جامع‌‌ به چرخه تولید غذا دارد. رویکردی که نه فقط بر سویه‌های فنی یا یافته‌های نوین علمی استوار است، بلکه سویه‌های اقتصادی و اجتماعی چرخه غذا هم در آن برجسته است. بنابراین اگرواکولوژی را می‌توان به مثابه راه‌کاری برای پایان دادن به بهره‌برداری بی‌رویه از زمین و منابع طبیعی معرفی کرد.

 

فمینیسم و اگرواکولوژی

رابطه میان اگرواکولوژی و فمینیسم یک مباحثه ساختاری سازنده است، به این معنا که رشد هریک به تقویت دیگری می‌انجامد. عدم دسترسی برابر زنان به منابع مالی، طبیعی، آموزشی و نیز مشارکت نداشتن در تصمیم‌گیری‌ها و قانون‌گذاری‌ها در بخش کشاورزی، مثال‌هایی از نابرابری جنسیتی موجود در چرخه تولید غذا است. این تبعیض‌ها منجر به حاشیه رانده شدن بیش از پیش زنان روستایی و افزایش فقر غذایی می‌‌شود. بکارگیری شیوه‌های اگرواکولوژی، مانند حفاظت از بذرهای بومی، خودداری از استفاده از کودهای شیمیایی و کنار گذاشتن مدل کشاورزی تک‌محصولی، می‌تواند به تامین حقوق و آزادی‌های زنان در چرخه تولید بیانجامد.

واقعیت این است که با ارزش‌گذاری انسانی بر نیروی کار زنان کشاورز، می‌توان به آینده‌ای پایدارتر در چرخه تولید غذا امید داشت. بنابراین، تلاش در راستای بهبود شرایط زنان، به ویژه زنان کارگر در بخش کشاورزی، باید در زمره مطالبات حرکت‌های اجتماعی تحول‌خواه قرار گیرد. ارتقا مشارکت زنان در تصمیم‌گیری‌های کلان و کلیدی، برخورداری از حق مالکیت زمین‌هایی که روی آن کار می‌کنند، حق استفاده مشترک از ابزار آلات و ماشین‌های کشاورزی، برخورداری از درآمد حاصل از فروش محصول و نیز برخورداری از بیمه، نمونه‌هایی از این خواست‌ها و مطالبات است.

 

آموزش اگرواکولوژی

قدم نخست در جهت گسترش اگرواکولوژی، ایجاد کارگاه‌های آموزشی در مناطق روستایی است. این کارگاه‌ها به منظور آموزش تکنیک‌های لازم مانند آبیاری، جمع آوری و ذخیره بذرهای بومی، جایگزین کردن کودهای شیمیایی با کودهای آلی و بالا بردن مشارکت زنان تشکیل می‌شوند. در مرحله بعدی به زنان کشاورز آموزش داده می‌شود که از منابع طبیعی، مالی و ماشین آلات کشاورزی به شکل مشترک استفاده کنند. در این کارگاه‌ها، زنان کشاورز به ارزش واقعی دانش بومی گیاهی و کشاورزی خود واقف می‌شوند و این دانش را با دیگر زنان جامعه خود در میان می‌گذارند. لازمه موفقیت این کارگاه‌ها، ایجاد اعتماد متقابل میان تسهیل‌گر و زنان روستایی است و ایجاد چنین رابطه‌ موثری، مستلزم آن است که تسهیل‌گر دست‌کم به مدت شش ماه تا یک سال در محل حضور داشته باشد، ارزش‌های فرهنگی منطقه را بشناسد و با حساسیت‌های فرهنگی و اجتماعی محل آشنا باشد. ایجاد فضاهایی که در آن فقط زنان حضور داشته باشند، می‌تواند به مشارکت بیشتر آنها منجر شود. مسئله زبان ساکنان منطقه نیز بسیار مهم است؛ آشنایی تسهیلگر با زبان یا گویش مردم محلی، عامل مهمی در ارتباط گیری موثر است.

 

در این بخش به عوامل و دلایلی که ممکن است منجر به عدم مشارکت زنان در دوره‌های آموزشی در مناطق روستایی شود، و در ادامه به راهکارهایی که به ارتقا مشارکت زنان کمک می کند اشاره می‌کنیم.

موانع

  • ۱- زنان، به عنوان افرادی که جامعه مردسالار، همیشه وظیفه اصلی نگهداری یا مراقبت از کودکان و سالمندان خانواده و نیز انجام کارهای خانگی را بر عهده آن‌ها می‌داند، با این پرسش محوری مواجه‌اند که در صورت مشارکت در دوره‌های آموزشی چه کسی باید از فرزندان آن‌ها مراقبت کند یا کار خانگی را چه کسانی به جای آن‌ها انجام می‌دهد.
  • ۲- در بسیاری از موارد، مشارکت زنان به دلیل محدودیت‌های برآمده از عرف، مذهب یا سایر محدودیت‌هایی که ممکن است در چارچوب یک نظام مردسالاری/پدرسالاری حاکم تحمیل شود پذیرفتنی نیست.
  • ۳- زنان روستایی سهم مالی بسیار ناچیزی از مشارکت در کارهای کشاورزی یا نگهداری از دام و… دریافت می‌کنند. در چنین وضعیتی، چرخه فقر تقویت خواهد شد و در پی آن، تلاش برای دستیابی به حقوق برابر سخت‌تر خواهد شد.

راه‌کارها

  • ایجاد تسهیلات و تامین بودجه‌ و منابع مالی مناسب، به منظور ساخت مهدکودک‌.
  • فراهم کردن کارگاه‌های آموزشی در راستای بالا بردن اعتماد به نفس زنان روستایی، آگاه‌سازی آنان به ارزش بالای دانش بومی، استعدادها و تجربه‌های خود.
  • – تلاش برای ایجاد تغییر از «پایین به بالا» و سپس جلب حمایت سازمان‌های رسمی و دولتی از مشارکت زنان روستایی در کشاورزی پایدار
  • – برگزاری کارگاه در جهت آگاه‌سازی مردان در مورد جایگاه ارزشمند زنان روستایی و تلاش برای تغییر نگرش مردان روستا نسبت به مواردی نظیر «ارزش کار خانگی» یا «کشاورزی زنان روستایی»، و تلاش برای دخیل کردن مردان در کار خانگی و فرزندپروری.
  • – اختصاص اعتبارات مالی ویژه به زنان کشاورز در جهت به کارگیری روش‌های پایدار در کشاورزی
  • – تلاش برای بالا بردن مشارکت زنان کشاورز در تمامی سطوح، اعم از سطوح مدیریت، تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی
  • -ایجاد بازارهای محلی به منظور فروش محصولات تولید شده توسط زنان، در سطح منطقه‌ای، محلی و ملی.

 

 

نمونه‌ای موفق از یک جنبش اجتماعی در قالب اگرواکولوژی

در تمام دنیا، نمونه‌هایی از فعالیت‌های موفق در زمینه کشاورزی و توانمندسازی زنان وجود دارد. یکی از این موارد، فعالیت گروه «تامیل نادو» است. هدف اصلی تشکیل این گروه، پایان دادن به فقر و تامین غذای سالم برای زنان سرپرست خانواده و فقیر در بخش‌هایی از هندوستان بوده است.

اکثر زنان این گروه، متعلق به کاست «دالیت» هستند که در طبقه‌بندی‌های اجتماعی هند، در میان پایین‌ترین دسته‌بندی‌های اقتصادی -اجتماعی طبقه‌بندی می‌شوند. زنان و دختران در این گروه، اغلب کارگران کشاورزی هستند که برای زمین‌داران بزرگ کار می‌کنند و همین وابستگی مالی، زمینه خشونت‌های جنسی بر این زنان را بیش‌تر کرده است.

نگاهی به تاریخ شکل‌گیری این گروه نشان می‌دهد که این گروه در ابتدا به منظور مقابله با تبعیض‌های جنسیتی و طبقاتی علیه زنان روستایی پایه‌گذاری شد. اعضای این گروه، هر یک پس از مدتی به روستاهای خود بازگشتند و گروه‌های فرعی و مرتبط دیگری را سازماندهی کردند که در نهایت به توانمند‌سازی زنان روستایی و انتقال دانش و اصول اگرواکولوژی منجر شد.

نتایج پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که نرخ مشارکت زنان روستایی در روند تصمیم‌گیری‌های مهم، ارتباط مستقیمی با امنیت غذایی و نیز میزان دسترسی افراد به منابع، آب و زمین و غیره دارد. به این اعتبار، در چنین شرایطی، گام نخست تلاش برای بالا بردن مشارکت زنان در مدیریت و تصمیم‌گیری‌‌های منطقه‌ای است. در گام بعد، تقویت کشاورزی چند منظوره و محیط زیست‌‌مدار، با در نظر گرفتن تمامی نیازها و زمینه‌های آن، باید به عنوان یک هدف دراز مدت‌تر دنبال شود.

به عنوان مثال، یکی از مطالباتی که زنان گروه تامیل نادو، مطرح کردند و پی‌گیر آن بودند توقف کمک‌های دولتی به شرکت‌های خصوصی تولید کننده کود و آفت‌‌کش‌‌های شیمیایی است. به واقع زنان کشاورز باید بتوانند از دولت و منابع عمومی کمک مالی بگیرند تا به فن‌آوری‌های نوین و دانش لازم به منظور توسعه اگرواکولوژی دسترسی پیدا کنند.

 

لازم است که این امر را عنوان یک اصل محوری بپذیریم و تکرار کنیم که «امنیت غذایی»، صرفا به معنی بهره‌وری یا تولید بیش‌تر غذا، به عنوان یک «کالا» نیست. اصل دومی هم که باید در نظر گرفت این است که امنیت غذایی، تنها با به کارگیری تنوع گونه‌ای وشیوه‌های محیط‌ زیست‌مدارانه‌ تولید و مصرف و توجه به نقش زنان در چرخه تولید مواد غذایی به دست می‌آید. در نهایت به نظر می‌رسد اگرواکولوژی می‌تواند به عنوان راه‌کاری برای به رسمیت شناختن نقش اجتماعی، اقتصادی و تاریخی زنان در حفظ و تمرین روش‌های بومی و محیط زیست‌مدار کشاورزی و تولید غذای سالم و با کیفیت معرفی شود، امری که در نهایت می‌تواند به توسعه پایدار و خاتمه دادن به نابرابری جنسیتی بیانجامد.

پانوشت‌ها:

۱- Women at the Center of Climate-friendly Approaches to Agriculture and Water Use By Shiney VargheseوInstitute for Agriculture and Trade Policy

۲- CSM Agroecology and Feminism September 2019

۳- Bezner Kerr, Rachel. “Agroecology and Nutrition: Transformative Possibilities and Challenges”. In Burlingame, Barbara, and Dernini. Sandro. eds. Sustainable Diets: Linking Nutrition and Food Systems. CAB International, 2019.

۴- ASIF JAVED1 , SAIMA SADAF† AND MUHAMMAD LUQMAN ,University College of Rawala Kot, Azad Kashmir, Pakistan University College of Rawala Kot, Azad Kashmir, Pakistanو Rural Women’s Participation in Crop and Livestock Production Activities in Faisalabad–Pakistan,2004.

۵- http://rahbord-mag.ir/WebUsers/tscr/UploadFiles/OK/1397043095418143393-F.pdf

۶- http://www.iaeej.ir/article_44283_11e5195078001f346ff35855c9ee6596.pdf

 

 

دانلود گاهنامه اسپکتروم: اکوفمینیسم

 

به اشتراک بگذارید